مصاحبه با خانم لاله مهراد در خصوص خوشبختی کل زندگی و یا بخشی از آن
هفدهم تيرماه 1397
“در زندگی مان گاهي به دنبال پیدا کردن خوشبختی، هدف ها و موفقيت هاي مختلف تعريف ميكنيم و وقتی در مسير رسيدن به آن هدف گام برميداريم، گاهي از زندگی مان به عنوان یک کل منحرف می شويم و فقط به طرف اون بخشي که تعريف کردیم میریم. برای نمونه موفقیت مادی يك بخش از زندگي و تفریح بخشي ديگر است که براي آنها هدفهايي داريم. ولي آیا رسيدن به یکی از این بخش ها ما را به خوشبختی می رساند؟ به طور قطع خیر. ما و زندگيمان يك كل و مجموعه اي از بخشهاي مختلف هستيم. اگر خودمان را “کل” و مجموعه اي از تمام اجزا ببینیم، متوجه خواهیم شد که این بخش ها می توانند خوشبختی را به ما هدیه دهند؛ اما خود خوشبختي نيستند. در نتیجه تاثير يك بخش را در خوشحالي خود انکار نمی کنیم، اما خودمان را وقف یک بخش هم نخواهیم کرد.
از طرف دیگر چیزی که باعث می شود بخش های مختلف به هم بچسبد و یک “من واحد” را تشکیل دهند، پذیرش خودمان همین گونه که هستیم، است. يعني با پذیرش همین گونه که هستيم خوب و عالی هستيم، به خودمان کمک می کنيم که خودمان را به عنوان یک کل بپذیریم و سپس حرکت کنیم. برای مثال میخواهیم یک کار خوب ایجاد کنیم، یک ماشین خوب بخریم، درآمد خوبی داشته باشیم و یا رابطه خوبی را بسازیم، این ها تک تک لازمه خوشبختی هستند اما خود “خوشبختی” نیستند. زمانیکه ما فقط به دنبال یکی از این ها برویم، به دلیل اینکه تصور می کنیم خوشبخت هستیم، آن وقت است که ميتوانيم راه را گم کنیم و به عنوان یک کل، دچار چند پارگی و چند تکه شدن شویم؛ در نتیجه ديگر خوشبخت نیستیم. اگر خودمان را همین گونه که هستیم بپذیریم، می توانیم بگوییم که خوشبخت هستیم و به طور حتم به سمت و سویی که میخواهیم برویم و برسیم، حرکت میکنیم.
از طرف دیگر چیزی که باعث می شود بخش های مختلف به هم بچسبد و یک “من واحد” را تشکیل دهند، پذیرش خودمان همین گونه که هستیم، است. يعني با پذیرش همین گونه که هستيم خوب و عالی هستيم، به خودمان کمک می کنيم که خودمان را به عنوان یک کل بپذیریم و سپس حرکت کنیم. برای مثال میخواهیم یک کار خوب ایجاد کنیم، یک ماشین خوب بخریم، درآمد خوبی داشته باشیم و یا رابطه خوبی را بسازیم، این ها تک تک لازمه خوشبختی هستند اما خود “خوشبختی” نیستند. زمانیکه ما فقط به دنبال یکی از این ها برویم، به دلیل اینکه تصور می کنیم خوشبخت هستیم، آن وقت است که ميتوانيم راه را گم کنیم و به عنوان یک کل، دچار چند پارگی و چند تکه شدن شویم؛ در نتیجه ديگر خوشبخت نیستیم. اگر خودمان را همین گونه که هستیم بپذیریم، می توانیم بگوییم که خوشبخت هستیم و به طور حتم به سمت و سویی که میخواهیم برویم و برسیم، حرکت میکنیم.