گزارشى از مراسم بنیاد امید
بيست و دوم ديماه 1396
گاهى در زندگيمان ، لحظاتى مى رسد كه هدف از بودنمان چون سئوالى اساسى و بزرگ ، ما را به چالش مى كشد . به دنبال معنايى ، كلامى الهام گونه و جوابى قانع كننده مى گرديم ، غافل از اينكه: رشته اى در گردنم افكنده دوست مى برد ، هر جا كه خاطرخواه اوست در پَسِ پردهء تما بازيهاى زندگى ، تو آمده اى تا تنها از آنچه در روح و جان دارى ببخشايى تا سيراب گردى . آغوشت ، گرما بخشايد به يخ زدگان شانه ات ، اتكايى گردد براى سُرخورندگان دستانت ، اميدى باشد بر نااميدان چشمانت ، نورى باشد بر تاريكان و تنهايان و بالاخره قلبت ، مأمنى باشد بر بى پناهان . اين است فلسفه آفرينش تو و آنچه اميد مهر براى دختران سرزمينم انجام مى دهد .