15 thoughts on “Program 138”

  1. برنامه مورچه ها چگونه می فهمند چگونه کار کنند با حال بود از این جهت که عمویی داشتم که می خواست ما رو روشنفکر ( کمونیست ) بار بیاره تو بچگی کتاب افکار بزرگ و دنیای کوچک موریس مترلینگ رو واسم می خوند من از اون کتاب که بعد ها دوباره خودم خوندمش از همین قسمت خوشم می آمد اما حالا که نگاه می کنم می بینم عموم دیگه اون افکار بزرگ رو دیگه نداره چرا که نقش بزرگی رو تو این کلنی بهش دادن

  2. خب ممنون که روز تولد تولد رادیو رو به اطلاع نرسوندید . واقعا ً ممنونیم که متوجه مون میکنید اجرا و اداره به سبک قهوه خونه ای ژانر مشارکت پذیری نیست . اما فقط قصدم از سوال روز تولد بهانه برای ارسال چند مصاحبه ی قرمز بود . دیزی نوش ! رخصت !

  3. سلام سلام
    امیدوارم خوب باشین.
    بجه ها کارتون بازم عالی بود. خسته نباشید. راستی نظر خیلی خوبیه که پدرام درباره کار علمی ای که میکنه بیشتر توضیح بده. مخصوصا برای آشنایی بچه ها با این زمینه .
    http://iridia.ulb.ac.be/ants2008/cfp.php
    این منو امروز یاد حرف افشین انداخت. فعلا.

  4. اگر خانم طاهره کمی مدت موسیقی برنامه هاشون زیاد تر کنن خیلی جالب تر می شه!؟

    اخبار که خیلی ناامید کننده بود مخصوصا در مورد اینترنت البته می دانستیم و داشتیم یواش یواش فراموش می کردیم که دوباره این غم بزرگ به یادمان آوردند

    برنامه نرگس جان هم که در اعماق خود این پیام را داشت که این آدما به کجا رسیده اند و نیاز های اولیه شان چقدر روبه راه که حالا وقت می کنن در باره چنین موضوعاتی دست به تحقیقات گسترده بزنن
    بی صبرانه منتظر برنامه پدرام در مورد تخصص خودش هستیم
    راستی اجرای افشین و فرنگیس هم در نوع خودش با این صدای زیبا خاطره انگیز بود

  5. پويا،
    ممنون از توجهت. من مشخصا زمينه كاريمSwarm Intelligence نيست، ولى سعى مى كنم در آينده در اين زمينه برنامه اى بسازم.

  6. هملت،
    هیچوقت فکر کردی که شاید این مردم به خاطر اینکه در باره این موضوعات تحقیقات کردن نیازهای اولیه شون بهتر تامین میشه؟ فکر نمیکنی اگر مردم یاد بگیرن که به حقوق همدیگه احترام بذارن احتمال اینکه اختلاس و کلاه برداری و دروغ و کلک کمتر بشه و مردم به قول خودت نیازهای اولیه شون روبراه بشه خیلی بیشتر میشه؟

  7. چه عجب بالاخره یکی به این کامنتهای بنده جواب داد یواش یواش داشت باورم می شد که انگار …هیچی ولش کن

    سیما جان
    این بحث شاید کمی مثل مرغ و تخم مرغ ولی از موضوع از اینجا در ذهن من نقش بسته که اگر توچه کرده باشی هیچاه نشنیدی که (حداقل من که نشنیدم) از میان اسکیموها یا قبایل بدوی یا مردمی که هنورز دیگیر سیر کردن شکمشان هستن دانشمندان یا فیلسوف یا پژوهشگر یا اقیانوس پیما یا مخترغ یا هی چیزی شبیه اینها داشته باشم در مورد استثنا ها ی احتمالی صحبت نمی کنم هدفم اینه که شما اگر غم سیر کردن شکم بچه هات داشته باشی چقدر می توانی عمیق و گسترده فکر کنی تا بتوانی اثری ماندگار خلق کنی باز به استثنا ها کاری نداریم
    نمی دانم که توانستم منظورم را برسانم یا نه
    به هر حال از اینکه یه این نکته توجه کردین متشکرم و باز خوشحال می شوم که بتوانم نظر و این تفکر را اگر که دچار نقص بزرگی هست اصلاح کنم

  8. هملت جان من با نظر شما کاملا موافقم. این روشنه که نداشتن امکانات از پیشرفت و موفقیت افراد جلوگیری میکنه. اما در این برنامه موضوع مسائل رفتاری و نحوه برخورد آدمها با هم است نه پژوهشگری و اقیانوس پیمایی یا خلق یک اثر ماندگار. احترام به حقوق دیگران یکی از ابتدایی ترین اصول جامعه بشریه و اتفاقا همون قبایل بدوی که شما بهشون اشاره کردید چون برای اختراع و اکتشاف امکانات ندارند برای برقراری روابط بین آدمها وقت بیشتری دارن. توجه کردی که در روستاهای ایران چقدر روابط بین افراد قوی تر و صمیمانه تر از شهرهاست؟ من شخصا افراد زیادی را در ایران و در خانواده خودم میشناسم که با وجود این که هیچوقت وضع مالی خوبی نداشته اند اما احترام به دیگران و برخورد درست مهم ترین اصل زندگیشونه. تازه من فکر میکنم شاید چون پیشرفت در تکنولوژی انسانها را از مسائل اخلاقی دور کرده این پژوهشگرها به فکر اجرای این پروژه “سیویلیتی” افتادند.
    امیدوارم تونسته باشم منظورم رو خوب توضیح بدم.

  9. ** نوشته ای را که بنظرتان ميرسد ؛ چند روز پيش در جايی خوانده ام . از آنجا که هيچ ميانه ای با هيچ دين و مذهبی ندارم و اساسا معتقدم که همه بدبختی های بشر از همين اديان و مذاهب ناشی شده است ؛ اين نوشته را اينجا ميگذارم تا بقول آخوند ها فيضی هم نصيب شما بشود و اين ” حضرت باريتعالی ” را بهتر و بيشتر بشاسيد .
    *****

    تقريبا همه مسلمانان جهان- من الجمله ايرانيان- بر اين تصورند که تورات و انجيل دو کتابی هستند که از جانب خداوند بر موسی و عيسي نازل شده‌اند، به همان صورت که قرآن بر محمد نازل شده است . اين اعتقاد عمدتا از تصريح خود قرآن ناشی شده است که : آن خدايی که قرآن را بر تو(محمد) فرستاد، تورات و انجيل را نيز بر موسی و عيسي فرستاد( آل عمران 3، 48. مائده، 46. حديد، 27) ولی واقع امر اين است که تورات و انجيل، هيچکدام نه کتاب واحدی هستند و نه موسی و عيسی آنها را به صورت وحی از آسمان دريافت داشته‌اند. آنچه امروز در جهان مسيحيت به نام کتاب مقدس عرضه ميشود، مجموعه ای از دو بخش عهد عتيق و عهد جديد است. عهد عتيق شامل 39 كتاب است كه 5 كتاب نخست آن مجموعا تورات ناميده شده و عهد جديد نيز كه چهار كتاب اول آن اختصاصا انجيل ناميده مي‌شود، جمعا شامل 27 كتاب و رساله است كه در طول دو قرن توسط افراد مختلف نوشته شده اند که هيچ يک از آنها حتي از حواريون عيسي نبوده اند. خود عيسي در هنگام مرگ خويش اساسا از وجود كتابي بنام انجيل بي خبر بود

    .

    خداي يهوديان كه در تورات يَهُوَه نام دارد حيرت‌انگيزترين و جالب‌ترين خداي اديان آسماني است. وي صرفا خدای قوم يهود است و پيامبرانی که از جانب خود ميفرستد منحصرا پيامبران ملت يهودند و به کفر يا ايمان ديگران کاری ندارند[1]. تعاليم و قوانين آنان کلا بر اين محور ميگردد که منافع خاص قوم يهود از هر راهی که لازم باشد حفظ شود، ولو مستلزم آن باشد که مسائل اخلاقی و انساني بسياری زير پا گذاشته شوند و حقوق مشروع ملتهای ديگری ناديده گرفته شوند يا کسان بسياری به ناحق کشته شوند.

    اين خدا با يک پيغمبرش (ابراهيم) کباب و آبگوشت ميخورد و زير درخت استراحت ميکند[2]. باپيغمبر ديگرش (يعقوب) کُشتی ميگيرد وزورش به او نمی رسد[3]. نشيمنگاهش را به ديگري (موسي) نشان مي دهد[4] و چند وقت بعد در شب تاريک دنبال وي در بيابان مي‌دود تا او را به علت ختنه نبودن بکشد[5] از پيغمبر ديگرش (هوشع) می خواهد که با زنِی زنا زاده و زنا کار ازدواج کند[6]. به پيغمبر ديگرش (حزقيال) دستور ميدهد که تا 390 روز روی نان روزانه‌اش گُه انسان بمالد و بخورد[7] به پيغمبر ديگرش شکايت می‌کند که دو خواهری که معشوقه او بودند يکی پس از ديگرِی سرش کلاه گذاشته اند و با ديگران زنا کرده‌اند[8]. دختران ناز پرورده اورشليم را غضب می کند و فرمان می‌دهد که ديگر مو بر فرج آنها نرويد[9]. براي اثبات قدرت خدايي خود بنده‌اش ايوب را به دست شيطان مي‌سپارد[10]. به پيغمبر ديگرش پرخاش مي‌کند که چرا با زن يکي از سرداران خود زنا کرده است در حالي که خود يهوه حاضر بوده است زنان ديگری را به آغوش او بفرستد. علاقه خاصي دارد كه براي او هر چه بيشتر قرباني كنند و اصولا وقتي بوي خوش قرباني كباب شده از سوي نوح به مشامش ميرسد از تصميم خود براي نابودي نسل بشر پشيمان ميشود[11] حتي نحوه دقيق کباب کردن گاو و گوسفند را چون يک آشپز کهنه کار به پيغمبر اولوالعزم خودش تعليم می دهد[12]. اخبار محرمانه دربار يهود را مانند يک مامور مخفي اطلاعاتي به گوش پيامبر ديگرش ميرساند[13]. در نقش يک رئيس مافيا به يهوديان مصر توصيه ميكند که از همسايگان مصرِی خود هر قدر بتوانند طلا و نقره به امانت بگيرند تا آنها را در خروج از اين کشور با خودشان ببرند[14]، وقتي پادشاه منتصب او (شائول) كه از جانب خدا مامور نابودي كامل قوم فلسطيني عماليق بوده، تنها چند گاو و گوسفند از اين قوم زنده باقي ميگذارد، شائول وتمام پسرانش را قتل عام ميكند[15]. گاهي آنقدر خشمگين ميشود كه در عرض يک شب چند ميليون نوجوان و کودک مصری و حتی گاو و گوسفندهای نوزاد را با دست خويش سر می‌برد. وقت ديگر خدا از اينکه گروهي از فرزندان نوح در صدد ساختن برج معروف بابل برآمده اند نگران ميشود ، زيرا که ميترسد اين برج تا به آسمان برسد و آنوقت اينان بفکر تجاوز به دستگاه خدايی او بيفتد بنابراين زبان هاي مختلف را ايجاد مي كند تا انسان ها زبان هم را نفهمند و نتوانند آن برج را بسازند.[16] زماني كه داوود پيامبر تصميم ميگيرد براي او در اورشليم خانه‌اي بسازد نزد پيامبرش ناز ميكند كه چرا تا بحال كه از اين خيمه به آن خيمه سرگردان بوده برايش مسكني نساخته[17].

    اينهم عواقب تخطي از فرامين يهوه:“اگر مرا نشنوی و جميع اوامر و فرايض مرا که به تو ميفرمايم بجا نياوری ،آنگاه در شهر و در صحرا ملعون خواهی شد و ظرف خمير و ميوه زمين تو و گوساله ها و بره‌های گله‌ات نيز ملعون خواهند شد. و بر تو وبا و سل و تب و التهاب و حرارت و شمشير و باد سموم و يرقان خواهم فرستاد،و فلک بالای سرت مس خواهد شد و زمين در زير پايت آهن ،و باران را با گرد و غبار خواهم آميخت تا ار آسمان نازل شود و ترا هلاک کند، و ترا به بواسير و جرب و خارش و به ديوانگی و نابينايی و پريشانی دل مبتلا خواهم ساخت. زنی را که نامزد کنی ديگری با او خواهد خوابيد،فرزندانت به اسيري برده خواهند شد وگاوت در نظرت کشته شود و ديگران گوشتش را بخورند،و الاغت پيش روِی تو به غارت برده شود،و زانوها و ساق ها و از کف پا تا فرق سرت را به دمل بد که از آن شفا نتوانی يافت گرفتار خواهم کرد . تخم بسيار به مزرعه خواهی برد اما ملخ آنرا خواهد خورد ، و تاکستانها عروس خواهی کرد اما شراب آنرا نخواهی نوشيد زيرا کرم انگورت را خراب خواهد کرد …. منبع:كتاب مقدس (ترجمه قديم)، انتشارات ايلام، انگلستان، چاپ سوم. 1426 صفحه.

    ——————————————————————————–

    [1] کتاب حزقيال نبِی، باب سوم، آيات 4 الي 6
    [2] كتاب سفر پيدايش، باب هجدهم، آيات 1 الي 8
    [3] كتاب سفر پيدايش، باب سي و دوم، آيات 22 الي 32
    [4] كتاب خروج، باب سي و سوم، آيه 23
    [5] كتاب سفر خروج، باب چهارم، آيه 24
    [6] كتاب هوشع نبي، باب اول، آيات 1 الي 4
    [7] كتاب حزقيال نبي، باب چهارم، آيات 4 الي 12
    [8] کتاب حزقيال نبي، باب بيست و سوم، آيات 1 الي 35
    [9] کتاب اشعياء نبِی ، باب سوم، آيات 16 الي 24

    [10] كتاب ايوب نبي، باب دوم، آيه 6
    [11] كتاب سفر پيدايش، باب هشتم، آيه 21
    [12] كتاب اعداد، باب بيست و هشتم، آيات 1 الي 11 – كتاب لاويان، باب اول، آيات 1 الي 17
    [13] كتاب اول پادشاهان، باب چهارم، آيات 1 الي 17
    [14] كتاب خروج، باب يازدهم، آيات 2، 35 و 36
    [15] كتاب اول سموئيل، باب پانزدهم، آيات 1 الي 35 – كتاب اول تواريخ، باب دهم، آيه 12
    [16] سفر پيدايش، باب يازدهم، آيات 1 الي 9
    [17] كتاب اول تواريخ، باب هفدهم، آيات 3 الي 6

  10. Dear Hamlet,
    Thanks for your attention. What you talked about is known as the Maslow’s hierarchy of needs in the field of psychology. It is true that only after one’s basic needs for food, shelter, and security are satisfied, one can think of satisfying more advanced needs such as being loved, respected, etc. http://en.wikipedia.org/wiki/Maslow's_hierarchy_of_needs
    However, the basic needs of people who have access to say a computer and/or internet are usually satisfied way beyond the basic needs that Maslow had in mind. That is, there are many people whose basic needs are satisfied (they have food and shelter everyday) but may not consider respecting others and themselves as an important issue. This is the issue that this project tries to address. In other words, it seems like there are people who do not view respecting others and being respected as an essential human need in today’s society, and this itself is the source of many problems in the society.

  11. من هم با شما عزیزان موافقم و تقاوتی چندانی بین نظرات شما و خودم نمی بینم.
    خیلی آسان نیست که بشود از طریق نوشته در مورد موضوغ نسبتا مفصلی بحث کرد و به نتیجه رسید

Comments are closed.