بسیار جالب بود و فاکتورهای خیلی خوبی مطرح شده بود. بیشتر بلحاظ جامعهشناسی مفید بود.
اگر به جنبه های روانشناختی خوشبختی بیشتر می پرداختید بهترتر(!) هم می شد!
موسیقی متن هم حس نوستالژیک بنر را بحرکت در می آورد!
باز هم تشکر از زحمت و ارائهی این برنامه.
Pedram
مرسى همگى. برنامه هاى جالبى بود 🙂
سيما، در مورد كلمه اى كه مفهوم HAPPINESS رو برسونه:
اگر اشتباه نكنم، در فارسى دوران پيشين (ساسانى)، به آرامش درونى و رضايت از زندگى “هون سنديگ” (=خورسندى) گفته مى شده كه معناى خود را تا بعدها حفظ كرده. مثل حافظ كه ميگه:
“در اين بازار اگر سودى است با درويش خرسند است/خدايا منعمم گردان به درويشى و خرسندى”.
يك چيز ديگه: شايد “خوش وقتى” معادل بهترى باشه كه به “بخت و اقبال” ربطى نداشته باشه. در ادبيات فارسى هم به نظرم سابقه داره. مثل اونجايى كه حافظ ميگه:
“وقت آن شيرين قلندر خوش كه در ادوار سير/ذكر تسبيح ملك در حلقه ى زنار داشت. “
پدرام ممنون از پیشنهادت،
خرسندی کلمه بسیار زیباییه اما متاسفانه این روزها چندان معمول نیست. و به همین دلیل مطمئن نیستم چقدر ما با اون و با استفاده از اون راحت هستیم.
در مورد خوش وقتی هم من فکر میکنم معنی اون با خوش بختی فرق داره. خوش وقت به معنی وقت خوش داشتن به کار نمیره؟ مثلا دو نفر که با هم ملاقات میکنند میگن از زیارت شما خوش وقت شدم. من همیشه فکر میکردم معنیش اینه که وقت خوشی داشتم و تموم شد رفت 🙂
راستی یک نکته خیلی جالب هم بگم. وقتی بالای پیام حروف RCP رو تایپ میکردم اشتباها روی حرف فارسی بودم و این سه حرف با کیبورد فارسی شد : قزح !!!!
یک نکته دیگه هم به نظرم رسید. چرا در ادبیات فارسی خرسندی معمولا با درویشی به کار میره؟ یعنی در واقع بیشتر به معنی قناعت از اون استفاده میشه. ظاهرا تصور معمول اینه که لازمه خرسند بودن، نداشتنه. کسی فکر میکنه که یکی ممکنه از نظر مالی بی نیاز باشه و خرسند هم باشه؟
خرسندی یا همان احساس خوشبختی درونی، از آن جهت با درویشی همخوانی و قرابت دارد که معنای درویشی فقط بمعنای درویشی مادی و فقر مادی نیست. درویشی بمعنای عرفانی آن یعنی فقر “من” یا هماان “خود” یا نفس.
در نبود “من” است که انسان می تواند احساس رضایت درونی کند.
طبق معمول زیبا و به نسبت روزهای اول شروع کارتان کم نقص تر بود. مطمئنم که برنامه هاتان هر بار بهتر می شود. پاینده باشید…
یوسف
به نظر شما وجه مشترک گوشی موبایل آیفون، آی پاد، لپ تاپ دل، پلی استیشن 2و3، گوشی موبایل موتورولا، و لپ تاپ اچ پی یا سونی در چیست؟ تکنولوژی، الکترونیک ؟ بله. اما وجه مشترک دیگر آن است که این محصولات و هزاران محصول دیگر که مارک شرکتهای بسیار بنام را بر خود دارند در حقیقت به وسیله شرکتی ساخته می شوند به نام فاکس کان. فاکس کان شرکتی است تایوانی که تولیداتش را در چین می سازد. بزرگترین صادرکننده چین است و در بزرگترین کارخانه اش در چین، که مجتمع صنعتی است در استان ژنژن و بزرگتر از فرودگاه بین المللی لس آنجلس ، بیش از 270000 نفر مشغول کارند. (و تو چه می دانی که فرودگاه بین المللی لس آنجلس چفدر است؟:)) اکثر کارگران کشاورزانی بوده اند با درآمد کمتر از 20 یا 30 دلار در ماه. حقوق یک کارگر در مجتمع چیزی است بین 150 تا 200 دلار در ماه. کارگران به صورت شبانه روز در مجتمعند و سه وعده غذای مجانی می گیرند. اکثر کارگران دو سه سالی در مجتمع کار می کنند و سپس با پس اندازی که زندگی آنها را متحول خواهد کرد به شهر و دیار خود بر می گردند. نمی خواهم بگویم که شرایط کاری این کارگران خوب یا عالی است. بعضا استثمار هم می شوند (لطیفی می گفت وای به روز کارگری که استثمارگرش نباشند. شعر: ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد…:)). اما شرایط کار در چین سریعا بهتر می شود و مزد ها در افزایش است. متوسط دستمزدها در چین فقط در سال گذشته 15 درصد افزایش پیدا کرده است. دلیلش هم بازار است نه دولت. بهره وری کارگر چینی بیشتر شده و رقابت برای استخدامشان افزایش پیدا کرده است. نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که همه کارگران چین مزد 150 دلار در ماه نمی گیرند. کارگران بسیاری هستند که درآمدشان بسیار بیشتر از این است. همین دو سال پیش مهندس چینی (در چین)که بیش از یک میلیون دلار در سال از مایکروسافت می گرفت مایکروسافت را رها کرد و به گوگل رفت. مایکروسافت هم به دادگاه شکایت برد به این بهانه که اسرار ما را برده است که راهی از پیش نبرد. آن کسانی در ایران که تصور می کنند کارگر چینی از جهانی شدن و تجارت آزاد بهره ای نبرده است ویا ایران و صنایع داخلی آن از جهانی شدن و تجارت آزاد ضرر خواهد کرد قطعا درک درستی از اقتصاد ندارند. سیاست حمایت گرایی حمایت نمی آورد. ما دو انتخاب بیشتر نداریم یا صنعت و اقتصاد خود را به صنعت و اقتصاد جهانی گره بزنیم یا در آینده بی اهمیت خواهیم بود.
یوسف
قصه گرمایش جهانی را می دانید. اینکه دمای زمین در حال افزایش است و یخهای قطبی در حال ذوب شدن و بعضی از مناطق زمین ممکن است به زیر آب برود و میلیونها نفر بی خانمان شوند و ادامه قصه. عده ای هم کلا منکراین قصه گرمایش جهانی اند از جمله راستی های افراطی در امریکا. تا همین یکی دو سال پیش جمهوری خواهان و دولت امریکا هم از جمله منکران بودند تا اینکه فشار دانشمندان و فشار سیاسی بالاخره کار خود را کرد و اینها هم همراه قافله شده اند. در ایران اما هیچکس علاقه ای به شنیدن قصه گرمایش جهانی ندارد. درد اصلی درد شکم است و اگر از این هم بگذریم آنقدر گرفتار بحرانهای روزمره ایم که گرمایش جهانی در ته لیست نگرانیهای ما هم جا نمی گیرد. ادعای من آن است که بنا به دلایلی که ذکر خواهم کرد، گرمایش جهانی بیش از هر اقتصاد دیگری اقتصاد ایران را تهدید می کند و ضروری است که اقتصاددانان ایران وارد بحثی جدی در این زمینه شوند.
نکته اول: باور آن است که پدیده گرمایش جهانی در اثر افزایش گازهای گلخانه ایست. افزایش گازهای گلخانه ای هم به مصرف نفت و گاز طبیعی بوسیله انسان نسبت داده شده است. بنابراین باور بر این است که برای مقابله با پدیده گرمایش جهانی، بایستی میزان ارسال این گازهای گلخانه ای به اتمسفر را کنترل کرد. برای انجام این کار، لازم است که مصرف نفت و گاز طبیعی بوسیله انسان کاهش یابد. اینجاست که تهدید علیه اقتصاد ایران شروع می شود.
نکته دوم: قصه گرمایش جهانی می تواند یک اشتباه محاسباتی دانشمندان یا یک پدیده به اصطلاح فصلی باشد (با فصل سال اشتباه نگیرید). مهم نیست که این پدیده واقعی است یا نه. مهم این است که اکثریت مردم در کشورهای پیشرفته باور کرده اند که گرمایش جهانی پدیده ای واقعی است. مردم در این کشورها به دولتها یشان برای حل این مشکل فشار می آورند. (از نظر اقتصادی، این پدیده اثر خارجی محسوب می شود و بازارها به خودی خود نمی توانند مشکل را حل کنند قضیه کوز هم به دلیل آنکه طرفهای درگیر بسیارند به حل مسئله کمکی نمی کند.) دلیل اصلی شکست نخست وزیر سابق استرالیا در انتخابات سال گذشته عدم توجه به گرمایش جهانی بود. داستان یکی دو سالی است که آغاز شده است. دولتها و شرکتها برای پیدا کردن جایگزین های سوخت های فسیلی میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده اند وخواهند کرد. گر چه یافتن جایگزینی برای سوخت های فسیلی به این آسانی ها هم نیست اما قدرت مغز بشریت را هم نباید دست کم گرفت. توجه به این نکته لازم است که سوخت های فسیلی از منظر تقاضا و از منظر عرضه کالاهایی کم کششند. کافیست که برای درصدی از مصرف سوخت های فسیلی جایگزینی یافت شود و همین قیمت نفت را به شدت کاهش خواهد داد. گرمایش جهانی انگیزه یافتن جایگزینی برای سوخت های فسیلی را به شدت افزایش می دهد. این است که گرمایش جهانی تهدیدی جدی برای اقتصاد ایران است.
نکته سوم: قیمت نفت در کوتاه مدت بالا خواهد ماند. این که قیمت نفت در درازمدت بالا بماند بسته به عوامل گوناگون دارد که یکی از مهمترین این عوامل آن است که بشر تا چه حد تهدید گرمایش جهانی را جدی گرفته است.
آنوشا
سيما جان برنامه ات عالی بود.
بهداد
سلام افشین عزیز . همچنین مجری های خوب و مسلط رادیو کالچ پارک . من یک خواهش از شما دارم که در بین تمام دنیای بزرگ اینترنت فقط از شما و شاید شنونده های شما بر بیاد . خواهش میکنم اگر ممکن هست برنامه های قصه ظهر جمعه رو در سایت قرار بدین و چون میدونم که ندارید خواهش میکنم در تهیه اون تلاشی بکنید . حتی شده 2 یا 3 تا از قصه ها کامل با صدای رضا رهگذر (همون محمد رضا سرشار) میدونم پیدا میشه ولی از دست و توان من خارجه با کیفیت پایین حتی شاید rm یا mp3 .اگه به من با ایمیلم خبر بدین ممنون میشم. و اگر کسی هم میتونه منو راهنمایی کنه که تهیه کنم شیرینی اش محفوظ . مرسی از همه خوبی های اینترنتی شما . درود
با سلام و سپاس از فعاليت خوبتان
من جايي براي پيشنهاد پيدا نكردم و پيشنهادم اضافه كردن RSS موضوعي است كه بااضافه شدن يك برنامه بخش هاي آن برنامه را بتوان در RSS Reader ديد
آرمان
بسیار جالب بود و فاکتورهای خیلی خوبی مطرح شده بود. بیشتر بلحاظ جامعهشناسی مفید بود.
اگر به جنبه های روانشناختی خوشبختی بیشتر می پرداختید بهترتر(!) هم می شد!
موسیقی متن هم حس نوستالژیک بنر را بحرکت در می آورد!
باز هم تشکر از زحمت و ارائهی این برنامه.
مرسى همگى. برنامه هاى جالبى بود 🙂
سيما، در مورد كلمه اى كه مفهوم HAPPINESS رو برسونه:
اگر اشتباه نكنم، در فارسى دوران پيشين (ساسانى)، به آرامش درونى و رضايت از زندگى “هون سنديگ” (=خورسندى) گفته مى شده كه معناى خود را تا بعدها حفظ كرده. مثل حافظ كه ميگه:
“در اين بازار اگر سودى است با درويش خرسند است/خدايا منعمم گردان به درويشى و خرسندى”.
يك چيز ديگه: شايد “خوش وقتى” معادل بهترى باشه كه به “بخت و اقبال” ربطى نداشته باشه. در ادبيات فارسى هم به نظرم سابقه داره. مثل اونجايى كه حافظ ميگه:
“وقت آن شيرين قلندر خوش كه در ادوار سير/ذكر تسبيح ملك در حلقه ى زنار داشت. “
در خط آخر ” اطوار سير” درست است.
پدرام ممنون از پیشنهادت،
خرسندی کلمه بسیار زیباییه اما متاسفانه این روزها چندان معمول نیست. و به همین دلیل مطمئن نیستم چقدر ما با اون و با استفاده از اون راحت هستیم.
در مورد خوش وقتی هم من فکر میکنم معنی اون با خوش بختی فرق داره. خوش وقت به معنی وقت خوش داشتن به کار نمیره؟ مثلا دو نفر که با هم ملاقات میکنند میگن از زیارت شما خوش وقت شدم. من همیشه فکر میکردم معنیش اینه که وقت خوشی داشتم و تموم شد رفت 🙂
راستی یک نکته خیلی جالب هم بگم. وقتی بالای پیام حروف RCP رو تایپ میکردم اشتباها روی حرف فارسی بودم و این سه حرف با کیبورد فارسی شد : قزح !!!!
یک نکته دیگه هم به نظرم رسید. چرا در ادبیات فارسی خرسندی معمولا با درویشی به کار میره؟ یعنی در واقع بیشتر به معنی قناعت از اون استفاده میشه. ظاهرا تصور معمول اینه که لازمه خرسند بودن، نداشتنه. کسی فکر میکنه که یکی ممکنه از نظر مالی بی نیاز باشه و خرسند هم باشه؟
خرسندی یا همان احساس خوشبختی درونی، از آن جهت با درویشی همخوانی و قرابت دارد که معنای درویشی فقط بمعنای درویشی مادی و فقر مادی نیست. درویشی بمعنای عرفانی آن یعنی فقر “من” یا هماان “خود” یا نفس.
در نبود “من” است که انسان می تواند احساس رضایت درونی کند.
طبق معمول زیبا و به نسبت روزهای اول شروع کارتان کم نقص تر بود. مطمئنم که برنامه هاتان هر بار بهتر می شود. پاینده باشید…
به نظر شما وجه مشترک گوشی موبایل آیفون، آی پاد، لپ تاپ دل، پلی استیشن 2و3، گوشی موبایل موتورولا، و لپ تاپ اچ پی یا سونی در چیست؟ تکنولوژی، الکترونیک ؟ بله. اما وجه مشترک دیگر آن است که این محصولات و هزاران محصول دیگر که مارک شرکتهای بسیار بنام را بر خود دارند در حقیقت به وسیله شرکتی ساخته می شوند به نام فاکس کان. فاکس کان شرکتی است تایوانی که تولیداتش را در چین می سازد. بزرگترین صادرکننده چین است و در بزرگترین کارخانه اش در چین، که مجتمع صنعتی است در استان ژنژن و بزرگتر از فرودگاه بین المللی لس آنجلس ، بیش از 270000 نفر مشغول کارند. (و تو چه می دانی که فرودگاه بین المللی لس آنجلس چفدر است؟:)) اکثر کارگران کشاورزانی بوده اند با درآمد کمتر از 20 یا 30 دلار در ماه. حقوق یک کارگر در مجتمع چیزی است بین 150 تا 200 دلار در ماه. کارگران به صورت شبانه روز در مجتمعند و سه وعده غذای مجانی می گیرند. اکثر کارگران دو سه سالی در مجتمع کار می کنند و سپس با پس اندازی که زندگی آنها را متحول خواهد کرد به شهر و دیار خود بر می گردند. نمی خواهم بگویم که شرایط کاری این کارگران خوب یا عالی است. بعضا استثمار هم می شوند (لطیفی می گفت وای به روز کارگری که استثمارگرش نباشند. شعر: ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد…:)). اما شرایط کار در چین سریعا بهتر می شود و مزد ها در افزایش است. متوسط دستمزدها در چین فقط در سال گذشته 15 درصد افزایش پیدا کرده است. دلیلش هم بازار است نه دولت. بهره وری کارگر چینی بیشتر شده و رقابت برای استخدامشان افزایش پیدا کرده است. نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که همه کارگران چین مزد 150 دلار در ماه نمی گیرند. کارگران بسیاری هستند که درآمدشان بسیار بیشتر از این است. همین دو سال پیش مهندس چینی (در چین)که بیش از یک میلیون دلار در سال از مایکروسافت می گرفت مایکروسافت را رها کرد و به گوگل رفت. مایکروسافت هم به دادگاه شکایت برد به این بهانه که اسرار ما را برده است که راهی از پیش نبرد. آن کسانی در ایران که تصور می کنند کارگر چینی از جهانی شدن و تجارت آزاد بهره ای نبرده است ویا ایران و صنایع داخلی آن از جهانی شدن و تجارت آزاد ضرر خواهد کرد قطعا درک درستی از اقتصاد ندارند. سیاست حمایت گرایی حمایت نمی آورد. ما دو انتخاب بیشتر نداریم یا صنعت و اقتصاد خود را به صنعت و اقتصاد جهانی گره بزنیم یا در آینده بی اهمیت خواهیم بود.
قصه گرمایش جهانی را می دانید. اینکه دمای زمین در حال افزایش است و یخهای قطبی در حال ذوب شدن و بعضی از مناطق زمین ممکن است به زیر آب برود و میلیونها نفر بی خانمان شوند و ادامه قصه. عده ای هم کلا منکراین قصه گرمایش جهانی اند از جمله راستی های افراطی در امریکا. تا همین یکی دو سال پیش جمهوری خواهان و دولت امریکا هم از جمله منکران بودند تا اینکه فشار دانشمندان و فشار سیاسی بالاخره کار خود را کرد و اینها هم همراه قافله شده اند. در ایران اما هیچکس علاقه ای به شنیدن قصه گرمایش جهانی ندارد. درد اصلی درد شکم است و اگر از این هم بگذریم آنقدر گرفتار بحرانهای روزمره ایم که گرمایش جهانی در ته لیست نگرانیهای ما هم جا نمی گیرد. ادعای من آن است که بنا به دلایلی که ذکر خواهم کرد، گرمایش جهانی بیش از هر اقتصاد دیگری اقتصاد ایران را تهدید می کند و ضروری است که اقتصاددانان ایران وارد بحثی جدی در این زمینه شوند.
نکته اول: باور آن است که پدیده گرمایش جهانی در اثر افزایش گازهای گلخانه ایست. افزایش گازهای گلخانه ای هم به مصرف نفت و گاز طبیعی بوسیله انسان نسبت داده شده است. بنابراین باور بر این است که برای مقابله با پدیده گرمایش جهانی، بایستی میزان ارسال این گازهای گلخانه ای به اتمسفر را کنترل کرد. برای انجام این کار، لازم است که مصرف نفت و گاز طبیعی بوسیله انسان کاهش یابد. اینجاست که تهدید علیه اقتصاد ایران شروع می شود.
نکته دوم: قصه گرمایش جهانی می تواند یک اشتباه محاسباتی دانشمندان یا یک پدیده به اصطلاح فصلی باشد (با فصل سال اشتباه نگیرید). مهم نیست که این پدیده واقعی است یا نه. مهم این است که اکثریت مردم در کشورهای پیشرفته باور کرده اند که گرمایش جهانی پدیده ای واقعی است. مردم در این کشورها به دولتها یشان برای حل این مشکل فشار می آورند. (از نظر اقتصادی، این پدیده اثر خارجی محسوب می شود و بازارها به خودی خود نمی توانند مشکل را حل کنند قضیه کوز هم به دلیل آنکه طرفهای درگیر بسیارند به حل مسئله کمکی نمی کند.) دلیل اصلی شکست نخست وزیر سابق استرالیا در انتخابات سال گذشته عدم توجه به گرمایش جهانی بود. داستان یکی دو سالی است که آغاز شده است. دولتها و شرکتها برای پیدا کردن جایگزین های سوخت های فسیلی میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده اند وخواهند کرد. گر چه یافتن جایگزینی برای سوخت های فسیلی به این آسانی ها هم نیست اما قدرت مغز بشریت را هم نباید دست کم گرفت. توجه به این نکته لازم است که سوخت های فسیلی از منظر تقاضا و از منظر عرضه کالاهایی کم کششند. کافیست که برای درصدی از مصرف سوخت های فسیلی جایگزینی یافت شود و همین قیمت نفت را به شدت کاهش خواهد داد. گرمایش جهانی انگیزه یافتن جایگزینی برای سوخت های فسیلی را به شدت افزایش می دهد. این است که گرمایش جهانی تهدیدی جدی برای اقتصاد ایران است.
نکته سوم: قیمت نفت در کوتاه مدت بالا خواهد ماند. این که قیمت نفت در درازمدت بالا بماند بسته به عوامل گوناگون دارد که یکی از مهمترین این عوامل آن است که بشر تا چه حد تهدید گرمایش جهانی را جدی گرفته است.
سيما جان برنامه ات عالی بود.
سلام افشین عزیز . همچنین مجری های خوب و مسلط رادیو کالچ پارک . من یک خواهش از شما دارم که در بین تمام دنیای بزرگ اینترنت فقط از شما و شاید شنونده های شما بر بیاد . خواهش میکنم اگر ممکن هست برنامه های قصه ظهر جمعه رو در سایت قرار بدین و چون میدونم که ندارید خواهش میکنم در تهیه اون تلاشی بکنید . حتی شده 2 یا 3 تا از قصه ها کامل با صدای رضا رهگذر (همون محمد رضا سرشار) میدونم پیدا میشه ولی از دست و توان من خارجه با کیفیت پایین حتی شاید rm یا mp3 .اگه به من با ایمیلم خبر بدین ممنون میشم. و اگر کسی هم میتونه منو راهنمایی کنه که تهیه کنم شیرینی اش محفوظ . مرسی از همه خوبی های اینترنتی شما . درود
ممنون آنوشا جان، خوشحالم که خوشت اومده.
با سلام و سپاس از فعاليت خوبتان
من جايي براي پيشنهاد پيدا نكردم و پيشنهادم اضافه كردن RSS موضوعي است كه بااضافه شدن يك برنامه بخش هاي آن برنامه را بتوان در RSS Reader ديد
آرمان
فرهاد جان ممنون موضوع قشنگی انتخاب کردی.
چند سال پیش BBC یک برنامه داشت که توی همین مضامین بود و مربوط به نظر میاد:
http://news.bbc.co.uk/2/hi/programmes/happiness_formula/default.stm
دکتر هولاکویی هم سمیناری در این ضمینه داره که فایل های صوتیش توی نت هست.
شاد و پیروز باشید