خانم فرحناز حقانی
با سلام
در زمانی که منتظر آماده شدن برنامه این هفته بودم فرصتی دست داد تا کامنتهای هفته قبل را مرور کنم. جدا از موضوعی که در باره آن بحث میشد، جمله بندی و عبارت سازی جالب نوشته های شما نظرم را جلب کرد . حدود دو یا سه هفته قبل هم که کامنتی از طرف شما در تایید یکی از یادداشتهای من نوشته شده بود ، همین احساس خوب را در من ایجاد کرد و پرینت آن را به یکی از دوستانم که از فارغ التحصیلان آکسفورد است نشان دادم و نظر او هم این بود که شما استعداد و اطلاعات خوبی در زمینه ادبیات زبان انگلیسی دارید . اگر شما وبلاگ یا سایتی دارید که مقالاتتان را در آن منتشر میکنید خوشحال خواهم شد سری به آن بزنم.
من برنامه ی قبلی رو گوش دادم و خیلی جالب بود به ویژه برنامه ی هیجان انگیز نیما که نمی دونم چرا قسمت دومش رو نگذاشتید اینجا. مطمئنم بلایی سرش آوردید که نتونه برنامه ی جذابش رو ادامه بده … یا شایدم خودش – با توجه به دانش وسیعش در مورد عرقی جات – بلایی سر خودش آورده باشه! … تابلوئه که دارم شوخی می کنم!
نیما کجایی؟! بیا که می خوام “کسب فیض” کنم! (این جمله ی آخر رو با لحنی که معمولا ابی تو کنسرت هاش ملت رو خطاب می کنه بخونید!)
اما سوالی دارم از نسیم و کارشناسان برنامه اش: اونچه که شما مطرح می کنید در نوشتجات فمنیستی ذیل عنوان “نفی ذات گرایی” در مبحث جنسیت میاد: زنانگی و مردانگی نه بر طبیعت یا ذات، بلکه پیش از اون و بیش از اون مبتنی بر تعاریف فرهنگی شکل می گیره. این درست! اما از اینجا تا همجنس گرایی به منزله ی یک موج فرهنگی و جنبش اجتماعی راه درازی در پیش داریم. صرف گفتن اینکه جنسیت ذاتی نیست بلکه فرهنگی هست، توضیحی در مورد اقبال “روزافزون” مردم به این تجربه ی حیطه های جدید جنسی در غرب نمی ده. من شخصآ فکر می کنم جذابیت همجنس گرایی – و یا به طور کلی سلایق جدید فرهنگی – رو باید تبیین کرد.
بعضی ها ارقام و آماری مبالغه آمیز از همجنس گرایی های ژنتیکی ارائه می کنند، یعنی مواردی که شخص اندام های جنسی بیرونی اش با نوع جنسی بافت عصبی و مغزی اش هماهنگ نیست و در نتیجه علیرغم داشتن آلت جنسی مردانه (یا زنانه)، رفتارهای زنانه (یا مردانه) داره. یه جا دیدم که شخصی نوشته بود از هر پنج نفر، دو یا سه نفر این وضعیت رو دارند! آیا شما فکر نمی کنید که متوسل شدن به همجنس گرایی ژنتیکی، یکی دیگه از مصادیق همون “توسل به علم برای توجیه کردن گرایش های فرهنگی” باشه؟
شاید تو برنامه ی فعلی به این موضوعات پرداخته باشید. من چون مطمئن نیستم که بتونم به موقع برنامه رو گوش بدم، این پیغام رو گذاشتم.
موفق باشید.
1- (ارجاع به كامنتهاي هفته گذشته) تشكر از افشين بخاطر جابجا كردن باكس search. درسته و من قبلا نديده بودمش. و تشكر بابت درست كردن آرشيو.
2- اگر در پروفايل هر يك از اعضا، ايميل آنها را هم بگذاريد(يا يك فرم كه براي هر فرد ايميل شود) خوب مي شود. الان تنها راه مكاتبه با راديو، استفاده از ايميل عمومي هست كه اگر كارهايي كه يكم وجه شخصي تر دارد(مثلا براي فردي كه مطلب خاصي را تهيه كرده نوشته شده باشد) فكر كنم ترتيب اثر داده نشود. مخصوصا كه بعضي اسامي تكراري است(مثل امير علي) و غير از اسم كوچك هم راهي براي شناسايي افراد وجود ندارد.
Thanks Nima and Yaser for following our programs and your comments. Good job Yaser, I am sure you will soon catch up with the rest of the programs! A question for Nima, you mentioned “writings on feminism” in your comment. Can you please tell me why talking about gender and sexuality falls into this category? I thought Nassim in her program was talking about all people. I am trying to learn what “feminism” really means and why is it used so broadly. I guess from my question you can understand I have no background in human studies 🙂 !!
نسیم
نیما جان خیلی ممنون از اینکه برنامه هفته پیش رو گوش کردی و همینطور ممنون برای کامنت جالبت. من امیدوارم که زودتر بتونی برنامه این هفته رو هم گوش کنی چون فکر کنم بخشی از جواب رو همونجا بگیری. البته من از سیما هم خواهش کردم که خودش بیاد و اینجا نظرش رو بذاره ولی بذار منم تا جایی که می تونم/می دونم جواب بدم:
در مورد بحث همجنس گرایی ژنتیکی فکر می کنم سیما هم دقیقا همین نظر رو داره. یعنی مطرح می کرد که متوصل شدن به توجیحات علمی/ژنتیکی در واقع به نوعی باز توصل به دسته بندیهای علمی برای درک مطلب هست. حالا خودش حتما بیشتر می تونه بنویسه در موردش.
در مورد بخش اول نظرت (جنسیت ذاتی یا فرهنگی) اگه میشه بیشتر توضیح بده لطفا. من درست متوجه منظورت از این جمله نشدم: “جذابیت همجنس گرایی – و یا به طور کلی سلایق جدید فرهنگی – رو باید تبیین کرد”
اگر منظورت ریشه های تاریخی یا جینیالوژیک مساله هست، فکر می کنم اشاره به تحقیقاتی مثل کتاب دکتر افسانه نجم آبادی(زنان سیبیلو و مردان بدون ریش) در باره ایران پیش از مدرنیسم به نوعی این سلایق فرهنگی رو قبل از تغییر جهتشون با روند مدرنیسم تبیین می کنه. ولی اگه بیشتر منظورت رو توضیح بدی فکر کنم من شخصا بهتر متوجه سئوالت خواهم شد 🙂
مرسی نیما جان که اینطور پیگیر، با دقت و اینتراکتیو برنامه های ما رو در رادیو کالج پارک دنبال می کنی! اینطوری خود ما هم که این برنامه ها رو درست می کنیم خیلی بیشتر یاد می گیریم و عمیق تر فکر می کنیم.
ضمنا منم منتظر برنامه باحال نیما بودم! ولی نمی دونم چی شد که قسمت دوم به تعویق افتاد!
نسیم
نرگس جان تا جایی که من اطلاع دارم چون شروع بحث جنسیت از فیلد مطالعات فمینیستی شروع شده، به همین دلیل تحقیقات این زمینه هم بیشتر زیر چتر این دیسیپلین قرار میگیره. البته فکر می کنم به زودی فیلد جنسیت و جنسگونگی هم کرسی دانشگاهی خودش رو بطور مستقل ایجاد می کنه! برای مثال بذار برات از دانشگاه خودمون (مریلند) بگم. امسال دانشگاه مریلند در حال استخدام اولی استاد زمینه مطالعات LGBTهست. کار استخدام این استاد به عنوان کار مشترکی از دپارتمان مطالعات زنان و مطالعات فرهنگ آمریکایی پیگیری میشه. یعنی استاد جدید به هر دو دپارتمان تعلق خواهد داشت. برنامه اینه که بتدریج که فیلد گسترش پیدا کرد و تعداد اساتید بیشتری در این زمینه استخدام شدن، خود فیلد LGBT به عنوان یه فیلد مستقل و دپارتمانی جدا کارش رو ادامه بده. اما بحث جنسیت و جنسگونگی با جنبشهای فمنیستی و بحثهای این فیلد گره خورده.
نسیم
واااااااااااااااای من همیشه املای کلمه “توجیه” رو غلط می نویسم!!!! بابا منظورم از توجیح همون توجیه هست!!! توجیح هستین که!!؟؟؟ :)))))))))))
نسیم
آقا من دیکته ام همیشه تو مدرسه زیر 16 بود!!! ولی الان اینجا فکر کنم به 10 هم نرسم:)))) متوصل!!! توصل!!!! بابا دیکته!!!!!
Nargess
Thanks Nassim for your response, I understand much better now.
ممنون از توضیحت و معرفی اون کتاب جالب! کنجکاو شدم بخرمش. البته واقعآ نمی دونم کی فرصت می کنم که بخونم. راستش من نسبت به بروز این قبیل سلایق جنسی جدید بدبین هستم. فکر می کنم همجنس گرایی به منزله ی یک موج اجتماعی و فرهنگی، ناشی از حس تنوع طلبی و لذت گرایی مفرط جامعه ی سرمایه داریه. دکتر رشیدیان، یکی از بهترین استادهای ما در دانشکده که کارشناسی ارشد و دکتری فلسفه رو از سوربن پاریس گرفته، نقل می کرد که مدتی قبل که فرانسه بوده “تغییر اوضاع فرهنگی” رو خیلی خوب حس کرده: در پاریس کافه ی فلاسفه خالی، اما کافه ی همجنس بازها غلغله، فراخوان حزب کمونیست برای تظاهرات تقریبآ بی پاسخ، اما فراخوان گروه های همجنس باز بسیار مورد استقبال، و برنامه هایی مثل Big Brother در انگلیس که مشابه اش در فرانسه و آلمان هم هست و به تعبیر دکتر رشیدیان چیزی جز یک سرگرمی “صد در صد مبتذل و بی محتوا” نیستند. شایان ذکر است که دکتر رشیدیان ما ابدا مذهبی نیست و به اخلاقیات هم اعتقادی نداره! به همین خاطر هم از ایشون نقل کردم. وگرنه خودم اگرچه در غرب نبودم ولی برنامه هایی مثل اون رو از ماهواره دیدم. فکر می کنم در عصر “نفی فرا- روایت ها” (تعریف لیوتار از عصر پست مدرن) بشر مبتلاء به بیماری مهلک “بی آرمانی” شده. مبارزه کردن برای رهایی جنسی به نظر من یکی از همین آرمان های کاذب شده برای خیلی ها. به نظر من تنها آرمان حفاظت از طبیعت و برابری حقوق زنان و مردان، ارزش مبارزه و صرف وقت داره. این رو گفتم که از ابتدا رفته باشم سر اصل مطلب و وقت شما رو نگیرم. من این مباحث رو از لحاظ نظری مفید و صحیح می دونم. منتها خواستم یاداوری کنم که از این مباحث، برای همجنس گرایی و دو- جنسی بودن و از این قبیل سلایق جنسی، کلاهی درنمیاد. (ناگفته پیداست منظورم این نیست که شما قصد داشتید کلاهی برای اینها بدوزید. کلی عرض کردم)
برای کلمه ی genealogy معادل “تبارشناسی” رو چرا به کار نبردی نسیم؟ پارسی را پاس بدار…
به نرگس!
توضیحات نسیم در پاسخ به سوال شما فکر کنم کافی بود. همون طور که حدس زدی “فمنیسم” واژه ی خیلی گل و گشادیه و طیف وسیعی از گرایش های هوادار زنان و به تبعش مسائل متعددی که به نحوی مربوط به مسائل بین دو جنس می شه رو در برمی گیره. راستی؟! شما همون نرگس خانومی نیستی که یه بار یه شعر عشقی تکان دهنده خوندی برامون جیگرمونو عین جیگر زلیخا کردی؟! باید این شعرتم گوش بدم! بدبختانه برنامه ی این هفته رو تا نود درصد دانلود کرده بودم که یه دفعه قطع شد و همه ی زحماتم به باد رفت! حالا می خوام دیگه ADSL بخرم خلاص بشم. شما چرا به وبلاگ من سر نمی زنی؟ معرفت داشته باش! ببین آنوشا و نسیم سر زدن پیغام گذاشتن؟! دیگه به شعرات گوش نمی دما… با بقیه هم هستم ای بی معرفتا…
آی آق نیما؟!… مردیم از بی علمی و بی سوادی… بیا به تدریست ادامه بده…
nima
چاکريم نيما جان! والا نميدونم که چجوري شد که جاي برنامه ها يخده قاطي پاتي شده و بين دو قسمت برنامه من دو هفته اختلاف افتاده. فعلا علي الحساب با نوشيدن شراب و آبجو سرگرم باش تا برنامهٌ بعدي پخش شه , چون ديگه اونو که بشنوي شراب و آبجو رو فراموش ميکني 🙂
Nima jaan salaam, merc as javaabet. ba’le man khodam hastam, hanooz dar radiocp Nargess 2 taa nashode! albatte as roye linki ke dar comment ha migzarim mitooni bebini ke bache haaye radio peyghaam gozashtand ya masalan yeki as shenavande haa baa hamoon esm. man be weblog e to sar zadam, halaa comment nazashtam dalil nemishe ke nakhoondam ke! oon paper et ro ham dar zanestaan khoondam. merc ke be barnaameh haamoon baa hosele goosh midi. dar kaar haat ham moafagh baashi.
javad
سلام دوستان.
میخواستم ببینم کسی خانم سیما رو که چندتا کتاب رو بازخانی صوتی کردن میشناسه؟
خانم فرحناز حقانی
با سلام
در زمانی که منتظر آماده شدن برنامه این هفته بودم فرصتی دست داد تا کامنتهای هفته قبل را مرور کنم. جدا از موضوعی که در باره آن بحث میشد، جمله بندی و عبارت سازی جالب نوشته های شما نظرم را جلب کرد . حدود دو یا سه هفته قبل هم که کامنتی از طرف شما در تایید یکی از یادداشتهای من نوشته شده بود ، همین احساس خوب را در من ایجاد کرد و پرینت آن را به یکی از دوستانم که از فارغ التحصیلان آکسفورد است نشان دادم و نظر او هم این بود که شما استعداد و اطلاعات خوبی در زمینه ادبیات زبان انگلیسی دارید . اگر شما وبلاگ یا سایتی دارید که مقالاتتان را در آن منتشر میکنید خوشحال خواهم شد سری به آن بزنم.
برنامه تاریخ سینما خیلی جالب بود! مرسی مسعود
درود!
من برنامه ی قبلی رو گوش دادم و خیلی جالب بود به ویژه برنامه ی هیجان انگیز نیما که نمی دونم چرا قسمت دومش رو نگذاشتید اینجا. مطمئنم بلایی سرش آوردید که نتونه برنامه ی جذابش رو ادامه بده … یا شایدم خودش – با توجه به دانش وسیعش در مورد عرقی جات – بلایی سر خودش آورده باشه! … تابلوئه که دارم شوخی می کنم!
نیما کجایی؟! بیا که می خوام “کسب فیض” کنم! (این جمله ی آخر رو با لحنی که معمولا ابی تو کنسرت هاش ملت رو خطاب می کنه بخونید!)
اما سوالی دارم از نسیم و کارشناسان برنامه اش: اونچه که شما مطرح می کنید در نوشتجات فمنیستی ذیل عنوان “نفی ذات گرایی” در مبحث جنسیت میاد: زنانگی و مردانگی نه بر طبیعت یا ذات، بلکه پیش از اون و بیش از اون مبتنی بر تعاریف فرهنگی شکل می گیره. این درست! اما از اینجا تا همجنس گرایی به منزله ی یک موج فرهنگی و جنبش اجتماعی راه درازی در پیش داریم. صرف گفتن اینکه جنسیت ذاتی نیست بلکه فرهنگی هست، توضیحی در مورد اقبال “روزافزون” مردم به این تجربه ی حیطه های جدید جنسی در غرب نمی ده. من شخصآ فکر می کنم جذابیت همجنس گرایی – و یا به طور کلی سلایق جدید فرهنگی – رو باید تبیین کرد.
بعضی ها ارقام و آماری مبالغه آمیز از همجنس گرایی های ژنتیکی ارائه می کنند، یعنی مواردی که شخص اندام های جنسی بیرونی اش با نوع جنسی بافت عصبی و مغزی اش هماهنگ نیست و در نتیجه علیرغم داشتن آلت جنسی مردانه (یا زنانه)، رفتارهای زنانه (یا مردانه) داره. یه جا دیدم که شخصی نوشته بود از هر پنج نفر، دو یا سه نفر این وضعیت رو دارند! آیا شما فکر نمی کنید که متوسل شدن به همجنس گرایی ژنتیکی، یکی دیگه از مصادیق همون “توسل به علم برای توجیه کردن گرایش های فرهنگی” باشه؟
شاید تو برنامه ی فعلی به این موضوعات پرداخته باشید. من چون مطمئن نیستم که بتونم به موقع برنامه رو گوش بدم، این پیغام رو گذاشتم.
موفق باشید.
سلام
1- (ارجاع به كامنتهاي هفته گذشته) تشكر از افشين بخاطر جابجا كردن باكس search. درسته و من قبلا نديده بودمش. و تشكر بابت درست كردن آرشيو.
2- اگر در پروفايل هر يك از اعضا، ايميل آنها را هم بگذاريد(يا يك فرم كه براي هر فرد ايميل شود) خوب مي شود. الان تنها راه مكاتبه با راديو، استفاده از ايميل عمومي هست كه اگر كارهايي كه يكم وجه شخصي تر دارد(مثلا براي فردي كه مطلب خاصي را تهيه كرده نوشته شده باشد) فكر كنم ترتيب اثر داده نشود. مخصوصا كه بعضي اسامي تكراري است(مثل امير علي) و غير از اسم كوچك هم راهي براي شناسايي افراد وجود ندارد.
3- من رسيدم به برنامه 45 !
……………………
ياسر
Thanks Nima and Yaser for following our programs and your comments. Good job Yaser, I am sure you will soon catch up with the rest of the programs! A question for Nima, you mentioned “writings on feminism” in your comment. Can you please tell me why talking about gender and sexuality falls into this category? I thought Nassim in her program was talking about all people. I am trying to learn what “feminism” really means and why is it used so broadly. I guess from my question you can understand I have no background in human studies 🙂 !!
نیما جان خیلی ممنون از اینکه برنامه هفته پیش رو گوش کردی و همینطور ممنون برای کامنت جالبت. من امیدوارم که زودتر بتونی برنامه این هفته رو هم گوش کنی چون فکر کنم بخشی از جواب رو همونجا بگیری. البته من از سیما هم خواهش کردم که خودش بیاد و اینجا نظرش رو بذاره ولی بذار منم تا جایی که می تونم/می دونم جواب بدم:
در مورد بحث همجنس گرایی ژنتیکی فکر می کنم سیما هم دقیقا همین نظر رو داره. یعنی مطرح می کرد که متوصل شدن به توجیحات علمی/ژنتیکی در واقع به نوعی باز توصل به دسته بندیهای علمی برای درک مطلب هست. حالا خودش حتما بیشتر می تونه بنویسه در موردش.
در مورد بخش اول نظرت (جنسیت ذاتی یا فرهنگی) اگه میشه بیشتر توضیح بده لطفا. من درست متوجه منظورت از این جمله نشدم: “جذابیت همجنس گرایی – و یا به طور کلی سلایق جدید فرهنگی – رو باید تبیین کرد”
اگر منظورت ریشه های تاریخی یا جینیالوژیک مساله هست، فکر می کنم اشاره به تحقیقاتی مثل کتاب دکتر افسانه نجم آبادی(زنان سیبیلو و مردان بدون ریش) در باره ایران پیش از مدرنیسم به نوعی این سلایق فرهنگی رو قبل از تغییر جهتشون با روند مدرنیسم تبیین می کنه. ولی اگه بیشتر منظورت رو توضیح بدی فکر کنم من شخصا بهتر متوجه سئوالت خواهم شد 🙂
مرسی نیما جان که اینطور پیگیر، با دقت و اینتراکتیو برنامه های ما رو در رادیو کالج پارک دنبال می کنی! اینطوری خود ما هم که این برنامه ها رو درست می کنیم خیلی بیشتر یاد می گیریم و عمیق تر فکر می کنیم.
ضمنا منم منتظر برنامه باحال نیما بودم! ولی نمی دونم چی شد که قسمت دوم به تعویق افتاد!
نرگس جان تا جایی که من اطلاع دارم چون شروع بحث جنسیت از فیلد مطالعات فمینیستی شروع شده، به همین دلیل تحقیقات این زمینه هم بیشتر زیر چتر این دیسیپلین قرار میگیره. البته فکر می کنم به زودی فیلد جنسیت و جنسگونگی هم کرسی دانشگاهی خودش رو بطور مستقل ایجاد می کنه! برای مثال بذار برات از دانشگاه خودمون (مریلند) بگم. امسال دانشگاه مریلند در حال استخدام اولی استاد زمینه مطالعات LGBTهست. کار استخدام این استاد به عنوان کار مشترکی از دپارتمان مطالعات زنان و مطالعات فرهنگ آمریکایی پیگیری میشه. یعنی استاد جدید به هر دو دپارتمان تعلق خواهد داشت. برنامه اینه که بتدریج که فیلد گسترش پیدا کرد و تعداد اساتید بیشتری در این زمینه استخدام شدن، خود فیلد LGBT به عنوان یه فیلد مستقل و دپارتمانی جدا کارش رو ادامه بده. اما بحث جنسیت و جنسگونگی با جنبشهای فمنیستی و بحثهای این فیلد گره خورده.
واااااااااااااااای من همیشه املای کلمه “توجیه” رو غلط می نویسم!!!! بابا منظورم از توجیح همون توجیه هست!!! توجیح هستین که!!؟؟؟ :)))))))))))
آقا من دیکته ام همیشه تو مدرسه زیر 16 بود!!! ولی الان اینجا فکر کنم به 10 هم نرسم:)))) متوصل!!! توصل!!!! بابا دیکته!!!!!
Thanks Nassim for your response, I understand much better now.
به نسیم!
ممنون از توضیحت و معرفی اون کتاب جالب! کنجکاو شدم بخرمش. البته واقعآ نمی دونم کی فرصت می کنم که بخونم. راستش من نسبت به بروز این قبیل سلایق جنسی جدید بدبین هستم. فکر می کنم همجنس گرایی به منزله ی یک موج اجتماعی و فرهنگی، ناشی از حس تنوع طلبی و لذت گرایی مفرط جامعه ی سرمایه داریه. دکتر رشیدیان، یکی از بهترین استادهای ما در دانشکده که کارشناسی ارشد و دکتری فلسفه رو از سوربن پاریس گرفته، نقل می کرد که مدتی قبل که فرانسه بوده “تغییر اوضاع فرهنگی” رو خیلی خوب حس کرده: در پاریس کافه ی فلاسفه خالی، اما کافه ی همجنس بازها غلغله، فراخوان حزب کمونیست برای تظاهرات تقریبآ بی پاسخ، اما فراخوان گروه های همجنس باز بسیار مورد استقبال، و برنامه هایی مثل Big Brother در انگلیس که مشابه اش در فرانسه و آلمان هم هست و به تعبیر دکتر رشیدیان چیزی جز یک سرگرمی “صد در صد مبتذل و بی محتوا” نیستند. شایان ذکر است که دکتر رشیدیان ما ابدا مذهبی نیست و به اخلاقیات هم اعتقادی نداره! به همین خاطر هم از ایشون نقل کردم. وگرنه خودم اگرچه در غرب نبودم ولی برنامه هایی مثل اون رو از ماهواره دیدم. فکر می کنم در عصر “نفی فرا- روایت ها” (تعریف لیوتار از عصر پست مدرن) بشر مبتلاء به بیماری مهلک “بی آرمانی” شده. مبارزه کردن برای رهایی جنسی به نظر من یکی از همین آرمان های کاذب شده برای خیلی ها. به نظر من تنها آرمان حفاظت از طبیعت و برابری حقوق زنان و مردان، ارزش مبارزه و صرف وقت داره. این رو گفتم که از ابتدا رفته باشم سر اصل مطلب و وقت شما رو نگیرم. من این مباحث رو از لحاظ نظری مفید و صحیح می دونم. منتها خواستم یاداوری کنم که از این مباحث، برای همجنس گرایی و دو- جنسی بودن و از این قبیل سلایق جنسی، کلاهی درنمیاد. (ناگفته پیداست منظورم این نیست که شما قصد داشتید کلاهی برای اینها بدوزید. کلی عرض کردم)
برای کلمه ی genealogy معادل “تبارشناسی” رو چرا به کار نبردی نسیم؟ پارسی را پاس بدار…
به نرگس!
توضیحات نسیم در پاسخ به سوال شما فکر کنم کافی بود. همون طور که حدس زدی “فمنیسم” واژه ی خیلی گل و گشادیه و طیف وسیعی از گرایش های هوادار زنان و به تبعش مسائل متعددی که به نحوی مربوط به مسائل بین دو جنس می شه رو در برمی گیره. راستی؟! شما همون نرگس خانومی نیستی که یه بار یه شعر عشقی تکان دهنده خوندی برامون جیگرمونو عین جیگر زلیخا کردی؟! باید این شعرتم گوش بدم! بدبختانه برنامه ی این هفته رو تا نود درصد دانلود کرده بودم که یه دفعه قطع شد و همه ی زحماتم به باد رفت! حالا می خوام دیگه ADSL بخرم خلاص بشم. شما چرا به وبلاگ من سر نمی زنی؟ معرفت داشته باش! ببین آنوشا و نسیم سر زدن پیغام گذاشتن؟! دیگه به شعرات گوش نمی دما… با بقیه هم هستم ای بی معرفتا…
آی آق نیما؟!… مردیم از بی علمی و بی سوادی… بیا به تدریست ادامه بده…
چاکريم نيما جان! والا نميدونم که چجوري شد که جاي برنامه ها يخده قاطي پاتي شده و بين دو قسمت برنامه من دو هفته اختلاف افتاده. فعلا علي الحساب با نوشيدن شراب و آبجو سرگرم باش تا برنامهٌ بعدي پخش شه , چون ديگه اونو که بشنوي شراب و آبجو رو فراموش ميکني 🙂
Nima jaan salaam, merc as javaabet. ba’le man khodam hastam, hanooz dar radiocp Nargess 2 taa nashode! albatte as roye linki ke dar comment ha migzarim mitooni bebini ke bache haaye radio peyghaam gozashtand ya masalan yeki as shenavande haa baa hamoon esm. man be weblog e to sar zadam, halaa comment nazashtam dalil nemishe ke nakhoondam ke! oon paper et ro ham dar zanestaan khoondam. merc ke be barnaameh haamoon baa hosele goosh midi. dar kaar haat ham moafagh baashi.
سلام دوستان.
میخواستم ببینم کسی خانم سیما رو که چندتا کتاب رو بازخانی صوتی کردن میشناسه؟