برنامه شصت و پنجم

مجرى ها:      كارگردان:      









آنوشا / شعرى از سيمين بهبهانى



مرکز ايرانشناسی انستيتو روشن در دانشگاه مريلند روز شنبه 29 مارس، برابر با 10 فروردين 1387، از ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر، پذيراى خانم سيمين بهبهانى بود. اين برنامه گزارش مختصرى از اين گردهمايى است.




26 thoughts on “برنامه شصت و پنجم”

  1. افشين جان اى ول كه اين برنامه را ساختى، وقعا كه اشتباهات بسيار دلنگيزى بود. فكر كنم كلا سانسور و هجو كردن مطالب ديگران كارى است كه همه گير شده. بيچاره خاتمى.

  2. ممنون از آنوشا خانوم! البته دارم برای دکتری از دپارتمان فلسفه اقدام می کنم. فکر می کنم با یکی از پرفسورهای اونجا برای تحقیق در یک موضوع جالب وجه اشتراک دارم. در مورد تدریس پارسی هم قطعآ حق با شماست. به دکتر کریمی حکاک ایمیل زدم! اگر به ایشان دسترسی دارید یادآوری کنید چک میل کنند.

    و اما در مورد میزگرد مهاجرت:
    بحثی که شما اینجا کردید برای من که دانشجوی فلسفه هستم آشنا و حتی تکراری بود. البته طرح این بحث ها برای ما ایرانی ها خیلی مفید هست. من متوجه این نکته شده ام که خیلی از ما فکر می کنیم می شه رفتار آدم های جامعه رو بر مبنای اخلاقیات توضیح داد! مسلمآ اخلاق نظریهء خوبی برای فهم رفتار مردم یک جامعه فراهم نمی کنه. اگر نوعی رفتار در یک جامعه همه- گیر باشه – مثل رفتار مودبانه در فروشگاه یا پس گرفتن جنس – قطعآ علل مهم تری از صرفآ “نیت خیر اخلاقی” داره. حق با نسیمه که پشت همهء این رفتارها می شه تآثیر نظام سرمایه داری رو حس کرد. البته فکر می کنم همهء ما مثل اون دوست گرامی این “احترام ساختگی” رو به “بی احترامی” ترجیح میدیم.

    اخیرآ دوستی که در منیتوبای کانادا دکتری الکترونیک می خونه در توضیح تفاوت کانادایی ها با ما ایرانی ها نظرش رو این طور برای من خلاصه کرد: “اونا نژاد برتر هستند!” ولی موضوع برتری نژادی نیست، همین طور که صفا یا خبث طینت اخلاقی هم نیست، بلکه “سازوکار” درست اجتماعی هست. آنوشا بحث رو خوب خلاصه کرد: “هر جا که امکانات نباشه مردم بی ادب می شن.”

    کانت می گفت فعل اخلاقی فعلی ست که منفعت شخصی در اون دخالتی نداشته باشه. اما چند نفر واقعآ به این معنا کار اخلاقی ازشون سر می زنه؟ اون هم نه در جزئیات زندگی روزمره بلکه در امور مهم؟ به همین خاطره که اخلاق، تبیین خوبی برای رفتار مردم هیچ جامعه ای فراهم نمی کنه.

    امیر علی توضیحت در مورد دانشگاه مریلند خیلی جالب بود! واقعآ جالب بود…

  3. نسیم!

    من یادداشتت رو در مورد مقایسه زندگی در آمریکا با شناور بودن رو دریاچهء نمک الان خوندم وخیلی برام جالب بود.

    باید بگم اونچه که تو در مورد علت مهاجر پذیر بودن آمریکا گفتی با نظر دکتر داریوش شایگان مطابقه. ایشون هم معتقده مهاجر پذیر بودن کشورهایی مثل کانادا و آمریکا با سطحی بودن زندگی از لحاظ فرهنگی و فقر پیشینهء تاریخی کاملآ مرتبطه. در واقع زندگی کردن در اروپا از این لحاظ به هیچ وجه با این کشورها قابل مقایسه نیست. شما در فرانسه با حدود هزار و چند صد سال پیشینهء غنی فرهنگی، اصلآ نمی تونید مطمئن باشید که با فرانسوی ها کنار میاید.

    برام خیلی جالب بود که گفتی حس می کنی زندگی در آمریکا نوعی سطحی بودن رو به آدم تحمیل می کنه. این با اونچه که تا به حال در مورد آمریکا فهمیدم جور درمیاد. من فکر می کنم خیلی چیزها رو در مورد آمریکا و ایران دقیقآ بر اساس همین جوان بودن و پیر بودن فرهنگی شون میشه فهمید و توضیح داد. اخیرآ بی بی سی در مورد سالگرد یازدهم سپتامبر، سوالاتی پرسیده بود. در جواب به یکی از سوالتشون گفتم که جنگ آمریکا با دولت های خاورمیانه به نظر من جنگ یک جوون تازه نفس و قوی با چند تا پیرمرد نساز و غرغروئه! بی جهت نیست که انگار مرحلهء اصلی این جنگ – که هنوز شروع نشده – با ایرانه! چون از بین کشورهای خاورمیانه تنها کشوری که هنوز زبان و فرهنگ چند هزارساله شو حفظ کرده و به حفظ این عناصر سنتی هم – در قالب یک نظام تندروی سیاسی – هنوز تآکید داره، ما ایرانی ها هستیم! همون طور که سطحیت ذاتی زندگی آمریکایی ناشی از جوونی این فرهنگه، لجاجت و ناسازگاری یک ایرانی اصیل با زندگی مدرن، ناشی از پیری و کم حوصله گی فرهنگیشه.

    اگر می خواد متن کامل جواب من به بی بی سی رو – که اخر نفهمیدم بالاخره در سایتشون درج کردند یا نه – بخونید، آدرس وبلاگ انگلیسیمو تو این پیغام دومی ثبت کردم. خوشحال می شم یه نگاهی بیاندازید.
    از پر حرفی هم معذرت می خوام!

  4. سلام
    من اصلا نتونستم مباحثی رو که تو میزگرد مهاجرت مطرح کردین به مهاجرت ربط بدم. اینطور به نظر میومد که بعضی از شما به دلیل حضور نه چندان دراز مدتون در غرب نظرات سطحی نسبت به غرب دارید به قول معروف که میگن حالا فلانی یه چیزی شنیده!!من خودو مدتی ست در غرب هستم و در ابتدا شاید چنین نظراتی داشتم اما اونا رو در یک برنامه رادیویی اعلام نمیکردم!!خلاصه کلام بیشتر حرفایی که ردوبدل میشه نباید در یک برنامه رادیویی مطرح بشه

  5. سلام و خسته نباشيد و خصوصا به کساني که اگر اسمي ازشون بياد در خلال برنامه و توسط مجريه. به نظر من اگر اسم برنامه رو از ميزگرد مهاجرت به گپ مهاجرت يا يه همچين چيزي تغيير بديد مشکل همه حل ميشه چون ميزگرد چيزيه جدي توسط آدمايي جدي و احتمالا متخصص اتفاق ميوفته که خب با اونچه که خودتون فرموديد که همه مهاجريني هستيد که به صرف چاي با هدف صحبت راجع به اين موضوع و مسائل پيرامون اش دور هم جمع شديد که اسم ميزگرد ميتونه ما رو به اشتباه بندازه که نظري مانند اونچه دوست بالاسري فرموده به ذهن خطور کنه.اما باز اين جلسه ها دارند مسير رو به بهبود و رشدي رو طي مي کنن که همين خيلي مهمه که نتيجه جهت پيدا کردن صحبت هاست. به نظر شما واقعا اونچه که اتفاق افتاد در مورد جلسه آقاي خاتمي اشتباه مترجم بوده؟ اينهمه اشتباه کمي زياديه. از آنوشا هم ممنونم خيلي که انقدر مصمم داره برنامه هاي ادبي رو ادامه ميده.بازم از همه ممنون. تا هفته بعد منتظريم

  6. بر و بچ! منم به شدت با نظر هومن و سیخول موافقم! ما باید اسم این برنامه رو گپ دوستانه مهاجرتی بذاریم نه میزگرد!!! اصلا نمی دونم چرا از اول به فکرمون نرسید!؟ ممنون از نظرات بالا! ضمنا هومن جان خیلی مشتاق هستم نظر شما رو که چند سالی بیشتر از ما طعم زندگی در غربت رو چشیدی بدونم. اگر مایل باشی خوشحال میشم که در این مورد با شما مصاحبه کنم. اگر تمایل داری لطفا شماره تماست رو به ایمیل رادیو بفرست. متشکرم

  7. سلام

    با اجازه شما از یکی از برنامه ها تون استفاده کردیم البته من نه ولی یکی از دوستان به آدرس http://press.blogfa.com/ امیدوارم که از نظر شما اشکالی نداشته باشد

  8. پیشنهاد

    می توانید با وبلاگنویسان موفق که به صورت تخصصی بر روی مطلبی کار می کنند مصاحبه کنید. مثلا یکی همین آقا شاهرخ ناطمی می تواند نفر اول باشد
    http://press.blogfa.com/

  9. هملت عزیز فکر میکنم بهتر بود اگر دوست شما اشاره ای هم میکرد که این مطلب از رادیو کالج پارک گرفته شده.

  10. سلام _ ببخشید که اینقدر دیر کامنت میدم.

    * از صحبتهای نسیم اینطور احساس کردم که ایشون همه برخوردهای مودبانه رو به خاطر «سودجویی های نظام سرمایه داری» و سناریویی از پیش نوشته شده میدونن و از اینکه وارد این بازی بشن و ابزار دست این سیستم قرار بگیرن ناراحت هستن. ولی من با خودم فکر میکنم چرا نظام سرمایه داری این راه رو برای افزایش سود خودش در پیش میگیره؟! مثلا اگه به جای آموزش رفتار مودبانه به فروشنده ها «زبون بازی» یاد میدادن فروششون بیشتر نبود؟! اینو از این نظر میگم که تو بازار ایران معروفه که میگن فلانی فروشنده خوبیه، نیم ساعته مخ طرف رو میشوره و قورباغه رو جای پژو 206 میفروشه!! یعنی بازاری ها همچین آدمی رو ایده آل میدونن و اتفاقا همین گروه هم توی بازار رشد میکنن و به ثروتهای کلان میرسن.
    نسیم خانم، فکر نمیکنین نظام سرمایه داری بخشی از سود خودشو برای سازش با اخلاق و ارزشهای اخلاقی کنار گذاشته و صرفنظر کرده؟!

    * با تشکر دوباره از برنامه های امیرعلی، توی برنامه این هفته جایی گفتن «در اثر آتش سوزی در دانشگاه مریلند 250000 دلار که معادل 5 میلیون دلار الان هست» به دانشگاه خسارت وارد شد. تا جایی که من خوندم تورم توی آمریکا فوق العاده پایین بوده و هست. میخواستم ببینم این تبدیل هزینه به نرخ امروز براساس همون تورم بوده یا معیار دیگه ای داشته؟! و یه چیزی هم که همینجوری کنجکاو شدم میخواستم بدونم این اطلاعات ریز و تاریخی در مورد بناها (مثل ماجرای گردباد و کشته شدن دو نفر!) رو از جای خاصی پیدا میکنن یا همینجوری شانسی اتفاقی پیدا میشه؟!

    * یه سوال از بچه های فنی تون داشتم. مرجع ما برای تحقیق توی ایران عمدتا اینترنت و بخشی هم کتاب هست. میخواستم ببینم شما اونجا برای کارهای پژوهشی دسترسی بیشتری به منابع خاصی دارید؟ مثلا انستیتوهای اونجا در قالب همکاری با دانشگاهتون به شما اطلاعات میدن؟ کلا وضعیت کارهای تحقیقی اونجا چجوریه؟ چقدر کار تحقیقی پژوهشی انجام میشه و با چه امکاناتی از چه منابعی؟!

    معذرت میخوام که اینقدر سوال پرسیدم. چون شماهم که معمولا جواب نمیدین… فقط بی زحمت اگه خواستین فقط یکیشو جواب بدین سوال آخریه رو انتخاب کنین بیشتر ممنون میشم.

    موفق باشید

  11. سلام _ ببخشید که اینقدر دیر کامنت میدم.

    * از صحبتهای نسیم اینطور احساس کردم که ایشون همه برخوردهای مودبانه رو به خاطر «سودجویی های نظام سرمایه داری» و سناریویی از پیش نوشته شده میدونن و از اینکه وارد این بازی بشن و ابزار دست این سیستم قرار بگیرن ناراحت هستن. ولی من با خودم فکر میکنم چرا نظام سرمایه داری این راه رو برای افزایش سود خودش در پیش میگیره؟! مثلا اگه به جای آموزش رفتار مودبانه به فروشنده ها «زبون بازی» یاد میدادن فروششون بیشتر نبود؟! اینو از این نظر میگم که تو بازار ایران معروفه که میگن فلانی فروشنده خوبیه، نیم ساعته مخ طرف رو میشوره بعد قورباغه رو جای پژو 206 میفروشه!! یعنی بازاری ها همچین آدمی رو ایده آل میدونن و اتفاقا همین گروه هم توی بازار رشد میکنن و به ثروتهای کلان میرسن.
    نسیم خانم، فکر نمیکنین نظام سرمایه داری بخشی از سود خودشو برای سازش با اخلاق و ارزشهای اخلاقی کنار گذاشته و صرفنظر کرده؟!

    * با تشکر دوباره از برنامه های امیرعلی، توی برنامه این هفته جایی گفتن «در اثر آتش سوزی در دانشگاه مریلند 250000 دلار که معادل 5 میلیون دلار الان هست» به دانشگاه خسارت وارد شد. تا جایی که من خوندم تورم توی آمریکا فوق العاده پایین بوده و هست. میخواستم ببینم این تبدیل هزینه به نرخ امروز براساس همون تورم بوده یا معیار دیگه ای داشته؟! و یه چیزی هم که همینجوری کنجکاو شدم میخواستم بدونم این اطلاعات ریز و تاریخی در مورد بناها (مثل ماجرای گردباد و کشته شدن دو نفر!) رو از جای خاصی پیدا میکنن یا همینجوری شانسی اتفاقی پیدا میشه؟!

    * یه سوال از بچه های فنی تون داشتم. مرجع ما برای تحقیق توی ایران عمدتا اینترنت و بخشی هم کتاب هست. میخواستم ببینم شما اونجا برای کارهای پژوهشی دسترسی بیشتری به منابع خاصی دارید؟ مثلا انستیتوهای اونجا در قالب همکاری با دانشگاهتون به شما اطلاعات میدن؟ کلا وضعیت کارهای تحقیقی اونجا چجوریه؟ چقدر کار تحقیقی پژوهشی انجام میشه و با چه امکاناتی از چه منابعی؟!

    معذرت میخوام که اینقدر سوال پرسیدم. چون شماهم که معمولا جواب نمیدین… بالاخره از 8 تا سوال یکیش رو هم که جواب بدین خوبه! فقط بی زحمت اگه خواستین یکیشو انتخاب کنین سوال آخریه رو انتخاب کنین بیشتر ممنون میشم.

    موفق باشید

  12. سلام _ ببخشید که اینقدر دیر کامنت میدم.

    0 از صحبتهای نسیم اینطور احساس کردم که ایشون همه برخوردهای مودبانه رو به خاطر «سودجویی های نظام سرمایه داری» و سناریویی از پیش نوشته شده میدونن و از اینکه وارد این بازی بشن و ابزار دست این سیستم قرار بگیرن ناراحت هستن. ولی من با خودم فکر میکنم چرا نظام سرمایه داری این راه رو برای افزایش سود خودش در پیش میگیره؟! مثلا اگه به جای آموزش رفتار مودبانه به فروشنده ها «زبون بازی» یاد میدادن فروششون بیشتر نبود؟! اینو از این نظر میگم که تو بازار ایران معروفه که میگن فلانی فروشنده خوبیه، نیم ساعته مخ طرف رو میشوره بعد قورباغه رو جای پژو 206 میفروشه!! یعنی بازاری ها همچین آدمی رو ایده آل میدونن و اتفاقا همین گروه هم توی بازار رشد میکنن و به ثروتهای کلان میرسن.
    نسیم خانم، فکر نمیکنین نظام سرمایه داری بخشی از سود خودشو برای سازش با اخلاق و ارزشهای اخلاقی کنار گذاشته و صرفنظر کرده؟!

    0 با تشکر دوباره از برنامه های امیرعلی، توی برنامه این هفته جایی گفتن «در اثر آتش سوزی در دانشگاه مریلند 250000 دلار که معادل 5 میلیون دلار الان هست» به دانشگاه خسارت وارد شد. تا جایی که من خوندم تورم توی آمریکا فوق العاده پایین بوده و هست. میخواستم ببینم این تبدیل هزینه به نرخ امروز براساس همون تورم بوده یا معیار دیگه ای داشته؟! و یه چیزی هم که همینجوری کنجکاو شدم میخواستم بدونم این اطلاعات ریز و تاریخی در مورد بناها (مثل ماجرای گردباد و کشته شدن دو نفر!) رو از جای خاصی پیدا میکنن یا همینجوری شانسی اتفاقی پیدا میشه؟!

    0 یه سوال از بچه های فنی تون داشتم. مرجع ما برای تحقیق توی ایران عمدتا اینترنت و بخشی هم کتاب هست. میخواستم ببینم شما اونجا برای کارهای پژوهشی دسترسی بیشتری به منابع خاصی دارید؟ مثلا انستیتوهای اونجا در قالب همکاری با دانشگاهتون به شما اطلاعات میدن؟ کلا وضعیت کارهای تحقیقی اونجا چجوریه؟ چقدر کار تحقیقی پژوهشی انجام میشه و با چه امکاناتی از چه منابعی؟!

    معذرت میخوام که اینقدر سوال پرسیدم. چون شماهم که معمولا جواب نمیدین… بالاخره از 8 تا سوال یکیش رو هم که جواب بدین خوبه! فقط بی زحمت اگه خواستین یکیشو انتخاب کنین سوال آخریه رو انتخاب کنین بیشتر ممنون میشم.

    موفق باشید

  13. سلام _ ببخشید که اینقدر دیر کامنت میدم.

    از صحبتهای نسیم اینطور احساس کردم که ایشون همه برخوردهای مودبانه رو به خاطر «سودجویی های نظام سرمایه داری» و سناریویی از پیش نوشته شده میدونن و از اینکه وارد این بازی بشن و ابزار دست این سیستم قرار بگیرن ناراحت هستن. ولی من با خودم فکر میکنم چرا نظام سرمایه داری این راه رو برای افزایش سود خودش در پیش میگیره؟! مثلا اگه به جای آموزش رفتار مودبانه به فروشنده ها «زبون بازی» یاد میدادن فروششون بیشتر نبود؟! اینو از این نظر میگم که تو بازار ایران معروفه که میگن فلانی فروشنده خوبیه، نیم ساعته مخ طرف رو میشوره بعد قورباغه رو جای پژو 206 میفروشه!! یعنی بازاری ها همچین آدمی رو ایده آل میدونن و اتفاقا همین گروه هم توی بازار رشد میکنن و به ثروتهای کلان میرسن.
    نسیم خانم، فکر نمیکنین نظام سرمایه داری بخشی از سود خودشو برای سازش با اخلاق و ارزشهای اخلاقی کنار گذاشته و صرفنظر کرده؟!

    با تشکر دوباره از برنامه های امیرعلی، توی برنامه این هفته جایی گفتن «در اثر آتش سوزی در دانشگاه مریلند 250000 دلار که معادل 5 میلیون دلار الان هست» به دانشگاه خسارت وارد شد. تا جایی که من خوندم تورم توی آمریکا فوق العاده پایین بوده و هست. میخواستم ببینم این تبدیل هزینه به نرخ امروز براساس همون تورم بوده یا معیار دیگه ای داشته؟! و یه چیزی هم که همینجوری کنجکاو شدم میخواستم بدونم این اطلاعات ریز و تاریخی در مورد بناها (مثل ماجرای گردباد و کشته شدن دو نفر!) رو از جای خاصی پیدا میکنن یا همینجوری شانسی اتفاقی پیدا میشه؟!

    یه سوال از بچه های فنی تون داشتم. مرجع ما برای تحقیق توی ایران عمدتا اینترنت و بخشی هم کتاب هست. میخواستم ببینم شما اونجا برای کارهای پژوهشی دسترسی بیشتری به منابع خاصی دارید؟ مثلا انستیتوهای اونجا در قالب همکاری با دانشگاهتون به شما اطلاعات میدن؟ کلا وضعیت کارهای تحقیقی اونجا چجوریه؟ چقدر کار تحقیقی پژوهشی انجام میشه و با چه امکاناتی از چه منابعی؟!

    معذرت میخوام که اینقدر سوال پرسیدم. چون شماهم که معمولا جواب نمیدین… بالاخره از 8 تا سوال یکیش رو هم که جواب بدین خوبه! فقط بی زحمت اگه خواستین یکیشو انتخاب کنین سوال آخریه رو انتخاب کنین بیشتر ممنون میشم.

    موفق باشید

  14. نمیدونم چرا کامنتها رو وارونه نشون میده…هر کاری کردم درست نشد

  15. سلام، ببخشید که اینقدر دیر کامنت میدم.

    از صحبتهای نسیم اینطور احساس کردم که ایشون همه برخوردهای مودبانه رو به خاطر “سودجویی های نظام سرمایه داری” و سناریویی از پیش نوشته شده میدونن و از اینکه وارد این بازی بشن و ابزار دست این سیستم قرار بگیرن ناراحت هستن. ولی من با خودم فکر میکنم چرا نظام سرمایه داری این راه رو برای افزایش سود خودش در پیش میگیره؟! مثلا اگه به جای آموزش رفتار مودبانه به فروشنده ها “زبون بازی” یاد میدادن فروششون بیشتر نبود؟! اینو از این نظر میگم که تو بازار ایران معروفه که میگن فلانی فروشنده خوبیه، نیم ساعته مخ طرف رو میشوره بعد قورباغه رو جای پژو 206 میفروشه!! یعنی بازاری ها همچین آدمی رو ایده آل میدونن و اتفاقا همین گروه هم توی بازار رشد میکنن و به ثروتهای کلان میرسن.
    نسیم خانم، فکر نمیکنین نظام سرمایه داری بخشی از سود خودشو برای سازش با اخلاق و ارزشهای اخلاقی کنار گذاشته و صرفنظر کرده؟!

    با تشکر دوباره از برنامه های امیرعلی، توی برنامه این هفته جایی گفتن “در اثر آتش سوزی در دانشگاه مریلند 250000 دلار که معادل 5 میلیون دلار الان هست” به دانشگاه خسارت وارد شد. تا جایی که من خوندم تورم توی آمریکا فوق العاده پایین بوده و هست. میخواستم ببینم این تبدیل هزینه به نرخ امروز براساس همون تورم بوده یا معیار دیگه ای داشته؟! و یه چیزی هم که همینجوری کنجکاو شدم میخواستم بدونم این اطلاعات ریز و تاریخی در مورد بناها (مثل ماجرای گردباد و کشته شدن دو نفر!) رو از جای خاصی پیدا میکنن یا همینجوری شانسی اتفاقی پیدا میشه؟!

    یه سوال از بچه های فنی تون داشتم. مرجع ما برای تحقیق توی ایران عمدتا اینترنت و بخشی هم کتاب هست. میخواستم ببینم شما اونجا برای کارهای پژوهشی دسترسی بیشتری به منابع خاصی دارید؟ مثلا انستیتوهای اونجا در قالب همکاری با دانشگاهتون به شما اطلاعات میدن؟ کلا وضعیت کارهای تحقیقی اونجا چجوریه؟ چقدر کار تحقیقی پژوهشی انجام میشه و با چه امکاناتی از چه منابعی؟!

    معذرت میخوام که اینقدر سوال پرسیدم. چون شماهم که معمولا جواب نمیدین…فقط بی زحمت اگه خواستین یکیشو جواب بدین سوال آخریه رو انتخاب کنین بیشتر ممنون میشم.

    موفق باشید

  16. سلام محمد،

    من معمولا اطلاعاتم را از سايت WIKIPEDIA ميگيرم. در مورد تورم هم از همون سايت نقل قول كردم. ولی فكر كنم با اينكه تورم پايين هست در آمريكا، ولی وجود داره. در مورد گردباد هم راستش من خودم اون موقع اينجا بودم و هم گردباد و ديدم و هم خبر كشته شدن دانشجوها رو در روزنامه داشگاه در روز بعد از طوفان خوندم.

  17. سلام محمد
    در پاسخ به سوال آخرت باید بگم که اینجا علاوه بر اینترنت و کتابخانه شرکت در کنفرانسها و گفتگوی مستقیم با محققان دیگه هم به کار تحقیق کمک میکنه و بعضیها با استفاده از اینترنت از راه دور هم میتونن با هم کار کنند. بودجه تحقیقات معمولا از طرف دولت و یا موسسات تحقیقاتی خصوصی تامین میشه که یکی از بزرگترین این منابع NSF یا National Science Foundation هست و نحوه اقدام هم معمولا به این شکله که NSF به موضوعات مورد علاقه و نیاز دولت بودجه اختصاص میده و اساتید دانشگاهها و محققان دیگه propsal مینویسند که در واقع یک متن درست و حسابی برای توضیح کاریه که میخوان انجام بدن و در اون سعی مبکنند تا مزایای این کار تحقیقاتی و نتایج مفیدی که در برخواهد داشت و میزان بودجه مورد نیاز را با استدلالهای کافی و راضی کننده توضیح بدن. بعد NSF یا سازمان ارائه کننده بودجه تمام پیشنهادها را بررسی میکنه و یک تعدادی را انتخاب میکنه و به اونها بودجه میده که معمولا از مبلغ درخواست شده کمتر هست و بعد گروه تحقیقاتی با استفاده از این بودجه آدم استخدام میکنه یا دانشجو میگیره و کار را انجام میده. امیدوارم این جواب کافی باشه دوستان دیگه هم ممکنه چیزی بهش اضافه کنند.

  18. Mohammad jan, dar morede etela’ate marboot be reshteye tahghighim,man shakhsan age morede nazaram ye mozoo’e kolli bashe, mamoolan ba ye searche sari’ tooye google ye chizayi peida mikonam ke ta haddi ye ideye kolli begiram vali age mozoo kheili takhasossi bash eke mamoolan etela’ate kolli rajah besh dar dastras nabashe, oon vaght az search engine-hayi estefadeh mikonam ke havie majmooeye bozorgi az maghalate tahghighie. Raje be mozoo’e tahghighie man be khosoos matalebe chandani vojood nadareh va kollan 1-2 ketab bishtar neveshteh nashode raje’ besh, baraye hamin manba’e aslie man maghalati hast ke be har shekli nazdik be oon mozoo kar shode. Daneshgahe ma ketabkhooneye internetie khoobi dare ke ba dadane haghe ozviat be oon search engine-ha be ma in ejazeh ro mide ke be teife vasi’i az maghalate jadid dastrasi dashte bashim. Abstracte oon maghalato mamoolan mishe hamintori rooye google peida kard vali baraye dastresi be kolle maghaleh bayad az tarighe ye nahadi eghdam kard ke ozv bashe, man dar hale hazer nemidoonam ke daneshgahaye iran in emkan ro faraham kardan ya na, vali khon dar inja ma taghriban har maghaleyi ro ke donbalesh begardim age online peida nakonim, hade aksar ta 2-3 hafteh az tarighe daneshgahayi ke ba daneshgahe ma dar ertebatan peida konim. In taghriban kolle majarast inja. Omidvaram javabe soa’letoono ta haddi dadeh basham.

  19. خیلی خیلی ممنونم از جوابهاتون.
    نمیدونستم ماجرای گردباد زمان حضور شما اتفاق افتاده. بابت مرگ دو تا از دانشجویان هم دانشگاهی تون متاسفم و خوشحالم که شما صحیح و سالم هستین.

    از نظر اینترنت باید بگم پریسا جان، ما هم اینجا تا حدی دسترسی داریم. مثلا کتابخانه منطقه ای علوم و تکنولوژی (http://www.srlst.com/rlst-frs.htm) هست که متن کامل اکثر مقالات معتبر سال 2003 به قبل رو داره و از طریق دانشگاه هم به ما عضویت رایگان دادن. البته تحریمها باعث شد سایتهای معتبر و معروفی مثل IEEE از پارسال به اینطرف کلیه اشتراکهای ایران رو ببندن و پیدا کردن مقالات جدید یه کم مشکل بشه.
    ببینید الان بیشترین انتقادی که از دانشجوها و دانشگاهها (تو ایران) میشه اینه که با صنعت ارتباط ندارن. تحقیقاتشون آکادمیکه و به درد جایی نمیخوره. یه چیز دیگه هم که بهمون میگن اینه که میگن: “شما مصرف کننده علم هستین. تولید کننده اش اروپا و آمریکاس.” اونجا هم که بار علمی بیشتر رو دوش دانشگاههاس. به همین خاطر میخواستم بدونم واقعا اونجا چیکار میکنین؟! بالاخره اونایی که لیسانس اینجا بودن و برای فوق رفتن اونجا، خیلی خوب میتونن تفاوتهای سیستم دانشگاههای ایران و آمریکا رو توضیح بدن. اگه لازم باشه یه برنامه براش در نظر بگیرین فکر میکنم خیلی مفید باشه.

    با این صحبتهایی که سیمای عزیز و پریسا کردن، احساس نمیکنم تو نحوه تحقیق کردنمون فرق زیادی باشه: اول و آخرش میرسیم به اینترنت. NSF هم تو انتخاب موضوع و جهت دادن نقش مهمی داره ولی فکر میکنم این همه ماجرا نیست!

    با یک دنیا تشکر

  20. محمد جان
    ببخشید که من تازه الان سوال تو رو دیدم. راستش من معتقدم که نظام سرمایه داری نه تنها بخشی از سودش رو برای سازش با اخلاقیات نادیده نگرفته بلکه از ارزشهای اخلاقی رایج در جامعه استفاده کرده برای بالاتر بردن سودش. داشتن برخورد خوب و مودبانه در برخورد با مشتری نه تنها چیز ناخوشایندی نیست بلکه خیلی هم مناسب و قشنگه تنها به شرطی که با نیت درونی خوب و انسانی صورت بگیره…به محض اینکه این برخورد به شکل رفتار سودجویانه برای فروش بیشتر باشه ارزش والای انسانی ازش حذف میشه. البته این به معنای زشت بودن اون رفتار نیست بلکه تنها بار ارزشی مثبت اون برداشته میشه و تبدیل به یه رفتار مکانیکی مثل باقی رفتارهای مکانیکی میشه…همونطور که شنیدن کلمات تشکر آمیز از یه دستگاه کامپیوتر هیچ احساس انسان دوستدانه ای رو در من ایجاد نمی کنه، شنیدن چنین برخوردهایی هم من رو به فکر انسان دوستی نمیاندازه! من تفاوت چندانی بین زبون بازی رایج در قشر بازاری ایران و برخورد مودبانه فروشندگان در نظام سرمایه داری نمی بینم. برای من برخورد مشتری محور سرمایه داری همان زبون بازی سازمان یافته و اصولی شده قشر بازاری ایران هست. در ایران با سیستم سنتی این کار انجام میشه و در اینجا با یه نظام سازمان یافته اقتصادی-اجتماعی.
    بازهم ممنون محمد جان که اینقدر با حوصله و قشنگ بحث رو دنبال کرده بودی:)

  21. ممنون از جوابتون.
    نسیم جان حرفهاتو درک میکنم ولی یه ابهامی دارم.

    اون آدم زبون بازی که ما اینجا میبینیم، اصلا به مشتری و اینکه چه بلایی سرش میاد و بعدا از خریدش پشیمون میشه یا نه توجهی نداره. براش مهم نیست منافع مشتری هم تامین بشه و رضایت مشتری به دست بیاد.
    حقیقتش من نمیدونم اونجا هم صاحب اون فروشگاه همچنین دیدی داره یا نه. ولی وقتی نظرات فیلسوفهایی که نظام سیاسی و اخلاقی اونجا رو تعریف میکنن رو میخونیم یه تصور دیگه پیدا میکنیم. مثلا همین اعلامیه استقلال آمریکا که میگه “وظیفه ساختار قدرت پشتیبانی از حقوق طبیعی شهروندان و تضمین بستر شکوفایی این حقوق است”. یا خیلی شعارهای دیگه که در مورد دفاع از حق شهروندان هست و بعضی هاشون یا قانون شده یا شرکتهای بزرگ در عمل اجراش می کنن. اینا رو بذارین کنار خبرهایی که مثلا فلان کارخونه اتومبیل سازی تمام ماشینهاش رو برای رفع یه عیب کوچیک جمع آوری کرده و …
    میخوام بگم اینا یه تصویر مثبت تری از آمریکا نشون میده. حداقل تصور ما از نظام سرمایه داری غرب اینجوری نیست که فقط میخواد یه سودی ببره و یه استفاده ای بکنه و دیگه پشت سرش رو هم نگاه نکنه!
    حالا چقدر این تصور درسته یا غلط، قطعا شما بهتر میتونین بگین…

    حقیقتا از اینکه دوستانی دارم در مریلند که صادقانه، تصویر شفافی رو از اونجا ترسیم میکنن خیلی خوشحالم;)

Comments are closed.